مدرسه هوشمند (SMART SCHOOL) به مدرسه ای گفته می شود که کنترل و مدیریت آن مبتنی بر فناوری رایانه و شبکه باشد.در این نوع محیط آموزشی فیزیکی، محتوای اکثر دروس الکترونیکی و سیستم ارزشیابی و نظارت بر آن نیز هوشمند است و در فرایند آموزش به تفاوت استعداد و توانایی دانش آموز توجه می شود.
در سال 1984، دیوید پرکینز و همکارانش در دانشگاه هاروارد، طرح مدارس هوشمند را به عنوان تجربهای نوین در برنامههای آموزش و پرورش، با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات ارائه کردند.
این طرح به تدریج در چند مدرسه اجرا شد و بعدها تا حدودی توسعه یافت، به طوری که امروزه برخی از کشورهای توسعه یافته در امر فناوری اطلاعات، همچون مالزی، از این مدارس جهت تربیت نیروی انسانی در برنامههای توسعه خود استفاده می کنند.
ویژگی مدارس هوشمند
دیوید پرکینز و دیگر اساتید دانشگاه هاروارد مدارس هوشمند را دارای ویژگیهای خاصی عنوان کردهاند که مهمترین آنها عبارتنداز؛
در مدارس هوشمند معلمان میتوانند با استفاده از بانکهای اطلاعاتی و برنامههای نرم افزاری و غیره دروس جدیدی را با توجه به نیازها و علائق دانش آموزان طراحی و یا اینکه دروس موجود را تغییر داده و اصلاح کنند. بنابراین محتوای آموزشی دروس در این مدارس تا حدودی متفاوت با مدارس دیگر خواهد بود.
دانش آموزان این مدارس، خودشان سرعت یادگیریشان را تعیین میکنند و ساعات یادگیری محدود به ساعات مدرسه نیست و دانش آموزان در هر لحظه که اراده کنند کلاسهای دلخواهشان را از طریق برنامههای رایانه ای یا ارتباط از راه دور در اختیار خواهند داشت.
نقش مدارس تا حدود زیادی از آموزش و ارزشیابی دانشآموزان به پیگیری آموزش شخصی آنان تغییر مییابد و در نتیجه فرصت و فراغت بیشتری برای پرداختن به برنامههای رشد و بالندگی حرفهای خود (مطالعه، برقراری ارتباطات و تعاملات سازنده و موثر با مکاران، ارتقاء سطح علمی و بهبود مهارتهای تدریس و ...) خواهند یافت.مدرسه هوشمند
دانش آموزان اغلب به جای کیفهای مملو از کتب حجیم، با کامپیوترهای کیفی (lab top) در سر کلاس درس حاضر میشوند. به عبارت دیگر در این مدارس علاوه بر مواد آموزشی رایج و کتابهای درسی، انواع نرمافزارها و درس افزارهای چند رسانه ای نظیر سی دی و... مورد استفاده قرار می گیرد.
ارزشیابی از دانش آموزان در مدارس هوشمند به جای اینکه در مقاطع و نوبتهای فاصله دار (در پایان هر فصل یا هر ترم و ...) صورت پذیرد، همه روزه و به طور مداوم انجام میگیرد و تعدادی از این آزمونها هم به صورت on line و از راه دور میباشند.
در مدارس هوشمند، دانش آموزان هنگام ورود و خروج از مدرسه، با کارت دیجیتالی که در اختیار دارند، والدین خود را از ساعت آمد و رفت خود مطلع میسازن د(ارسال SMS ازطریق سیستم اتوماسیون مدرسه). والدین دانش آموزان نیز میتوانند با یک آموزش ساده به سیستم ارزشیابی مدرسه متصل شده و به این وسیله از وضعیت وروند پیشرفت تحصیلی فرزند خود آگاهی یابند. معمولاً در این مدارس روزانه در پایان ساعات کلاسی یک E-Mail از طرف مدرسه جهت آگاهی والدین از وضع تحصیلی فرزندانشان در آن روز، به آنها ارسال میشود.
از آنجایی که پارهای از فعالیتهای مرسوم در مدارس دیگر، در این مدارس به کمک فناوری اطلاعات کاهش می یابد، کمیت و کیفیت تعاملات بین دانشآموزان، معلمان و والدین ارتقاء مییابد و در نتیجه همافزایی یا سینرژی حاصل از تعاملات این سه گروه، امکان ایجاد شرایط یادگیری بهتر برای دانش آموزان فراهم می شود.
در تعاریف دیگر مدرسه هوشمند آمده است: دانشآموزان در مدرسه هوشمند نقش یاددهنده و یادگیرنده را برعهده دارند. در این مدرسه، برنامه درسی محدودکننده نیست و به دانشآموزان اجازه داده میشود از برنامههای درس خود فراتر گام بردارند.
در این مدرسه روش تدریس براساس دانشآموز محوری است. تاکید بر مهارت فکر کردن و فراهم ساختن محیط یاددهی ـ یادگیری از راهبردها و خط مشیهای مدرسه هوشمند است.
در اینگونه مدارس سیستم بر روی کامپیوتر مرکزی مدرسه نصب می شود و با اتصال به تعداد زیادی از خطوط تلفن در طول شبانه روز آماده ارائه خدمات است. این سیستم امکانی را فراهم میآورد تا دانش آموزان، والدین و معلمان و کادر مدرسه در تعامل همیشگی و پویا برنامه خود را به پیش برند.
در این مدارس دانش آموزان با داشتن یک رایانه در منزل همیشه با سیستم مدرسه خود در ارتباط خواهند بود لذا می توان گفت مدارس هوشمند هیچ وقت تعطیل نخواهد بود . البته لازم است این نکته یادآوری شود که مدارس هوشمند بستر لازم برای مدارس مجازی نیز فراهم شود.
در تعریفی دیگر آمده است: مدرسه هوشمند (smart school) در واقع مرحله برتری در کاربری فناوری اطلاعات در نظام آموزش کشور است .مدرسه هوشمند، مدرسهای است که مدیریت و کنترل آن مبتنی بر فناوری شبکه و رایانه است و محتوای بیشتر درسهای آن الکترونیکی است و نظام ارزشیابی و نظارت آن نیز هوشمند (الکترونیکی) است.
منبع : همشهری آنلاین
سال کنکور یکی از سال های مهم و فراموش نشدنی خیلی ها است. اغلب دانش آموزان بالاخره با این روز سرنوشت ساز روبرو خواهند شد. بیشتر ما به اشتباه فکر می کنیم رمز موفقیت در این امتحان به یک جا نشستن و خواندن مکرر درس ها محدود می شود اما اشتباه نکنید این، تنها بخشی از رمز موفقیت است و بخش دیگر مربوط به عوامل جانبی نظیر تغذیه می شود.
خوب است بدانید که با یک تغذیه درست و مناسب می توانید هم حافظه خود را تقویت کنید و هم از میزان استرس و اضطراب خود بکاهید و مهم تر از آن با اندامی متناسب پا به دانشگاه بگذارید. فراموش نکنید که تغذیه مناسب در موفقیت شما بی تآثیر نخواهد بود .
دکتر محمد هاشمی دبیر انجمن پیشگیری از چاقی، در آخرین مطالب خود در سایت شخصی اش به کنکوری ها توصیه های تغذیه ای می کند که بدین شرح است.
این خوراکی ها به تقویت حافظه شما کمک می کند
پیروی از یک الگوی صحیح تغذیه ای بر بهبود عملکرد تمام ارگان های بدن تاثیر به سزایی دارد. با نزدیک شدن به زمان امتحانات به ویژه کنکور، عملکرد سیستم مغزی و تقویت حافظه از یک سو و کاهش اضطراب از سوی دیگر اهمیت مضاعفی پیدا می کند.
صبحانه خوردن ، همانند تمام روزهای سال ، اثر قابل ملاحظه ای بر روی حافظه و فراگیری دارد. گنجاندن کربوهیدارت های پیچیده نظیر نان و غلات به ویژه انواع سبوس دار آنها در وعده صبحانه موجب آزادسازی تدریجی قند خون و ثبات نسبی آن در طول روز می شود و کارایی سامانه حافظه ای را ارتقاء می دهد.
همچنین وجود پروتیین در این وعده مانند شیر و پنیر می تواند فراگیری فرد را افزایش دهد. مصرف مغزها (مانند مغز گردو) و آب میوه نیز در وعده صبحانه می تواند در این امر موثر باشد.
اساسا فرد باید در همه زمان ها تغذیه مناسب داشته باشد تا در زمان های خاص نیازی نباشد که عادات غذای خود را تغییر دهد.
رعایت هرم غذایی استاندارد و استفاده از همه گروه های غذایی متنوع و متناسب به شکل متعادل، می تواند تمام نیازهای بدن را تامین کند.
یعنی با استفاده از گروه نان، غلات،گوشت و جانشین های آن، لبنیات، میوه جات و سبزیجات به میزان کافی، تمام نیازهای فیزیولوژیک افراد برآورده می شود.
اما یک روش بسیار رایج و در عین حال اشتباهی که در بین افراد وجود دارد استفاده از مکمل ها است.
اغلب این مکمل ها نه تنها سودی برای افراد در پی ندارد که در برخی موارد مواد نگه دارنده بکار رفته در این مواد می تواند اثرات سوء مستقیم و غیرمستقیم در فرآیند یادگیری و تمرکز افراد داشته باشد.
برای داشتن تمرکز بالا نیازی به خوردن بیشتر نیست
مبحث دیگری که باید به آن پرداخت باور غلطی است که در ذهن بیشتر خانواده های کنکوری وجود دارد و آن اینکه برای داشتن تمرکز بالا به خوردن بیشتر نیاز است. این ، یک باور غلط و رایج است زیرا برای فراگیری، نیازی به دریافت کالری بیشتر نیست .حتی بالعکس ،دریافت غذاهای سنگین و پر چرب می تواند اختلالات گوارشی و سوء هاضمه را در فرد ایجاد کند که بروز این مشکل،تمرکز فرد را نه تنها بیشتر که کمتر می کند.
به وعده های غذایی تان بیشتر توجه کنید
مطلب حائز اهمیت دیگر در این زمینه تقسیم وعده های غذایی به سه وعده اصلی و دو یا سه میان وعده است تا بدن فرد به صورت تدریجی مواد غذایی مورد نیاز خود را دریافت کند. ماست، میوه جات و سبزیجات به همراه وعده های اصلی و یا در میان وعده ها به لحاظ دارا بودن درشت مغذی ها و ریز مغذی های ضروری برای عملکرد مغزی، بسیار مفید هستند.
در ایام امتحانات از خوردن این مواد غذایی پرهیز کنید
پرهیز در استفاده از قندهای ساده نظیر قند، شکر، مربا، نوشابه، شکلات نیز در حفظ آرامش و تمرکز افراد تاثیر دارد.
مصرف این گونه مواد، سبب بالا رفتن ناگهانی قند خون می شود که با بالا رفتن سطح انسولین، متعاقب آن افت قند خون و خستگی و بی حوصلگی و سردرد را در پی خواهد داشت که برای دانش آموزان و دانشجویان در ایام امتحانات و همچنین داوطبان کنکور مصرف آن ها توصیه نمی شود و به جای آن مواد حاوی فیبر مانند خرما به عنوان منبعی مناسب تامین قند خون ،توصیه می شود.
البته ممکن است در مورد شکلات تلخ برای افراد سوالاتی ایجاد شود. توضیح لازم در این مورد این است که خوردن شکلات تلخ در صورتی که شخص در خوردن آن زیادی روی نکند به اندازه مصرف سایر انواع شکلات مشکل ساز نیست.
نکته حائز اهمیت در این مورد این است که اولا این نوع شکلات، عاری از مواد قندی نیست و در ثانی مانند سایر انواع شکلات در تهیه آن از کره و انواع چربی ها استفاده شده است.
پس این تفکر غلط را از ذهن خود دور کنید که شکلات تلخ فاقد کالری است یا حتی کالری کم تری دارد زیرا اگر نگاهی به جدول کالری ها بیاندازید، متوجه می شوید این شکلات ها نسبت به شکلات های دیگر کالری چندان کم تری ندارند بنابراین هنگامی که مصرف شکلات تلخ زیاد شود ،شخص را با مشکل چاقی و اضافه وزن روبرو می کند.
با این حال خوردن متعادل این شکلات نسبت به شکلات های دیگر بهتر است و تا حدی می تواند انرژی، شادابی و قدرت تمرکز را در افراد بالا ببرد اما بازهم تاکید می شود این امر به شرطی است که خوردن آن متعادل و به اندازه باشد و از افراط در مصرف آن پرهیزشود.
خواب خوب تاثیر زیادی در کاهش استرس دارد
خواب خوب و مناسب تاثیر قابل ملاحظه ای در کاهش اضطراب، افزایش تمرکز و بهبود فراگیری دارد. نکته خیلی مهم شب قبل از امتحان است.
برای اینکه فرد در روز امتحان از تمرکز، شادابی و انرژی بیشتری بهره مند شود، لازم است شب قبل از امتحان خواب کافی داشته باشد.
به همین خاطر برای داشتن خواب خوب به همراه آرامش، بهتر است قبل از خواب یک لیوان شیر بنوشید؛ زیرا نوشیدن شیر تا حد قابل توجهی آرامش فرد را تامین می کند.
به طور کلی، لحاظ کردن مصرف شیر و لبنیات در برنامه روزانه افراد توصیه می شود چرا که این مواد به دلیل دار بودن کلسیم، اثر مطلوبی روی کارکرد سلول های عصبی دارد.
بدین ترتیب که باعث ایجاد آرامش در افراد می شود و واضح است که وجود آرامش در بالا بردن قدرت تمرکز تاثیر بسزایی دارد.
برای این منظور خوردن شیر در میان وعده قبل از خواب توصیه می شود. به علاوه برخی از خوراکی ها در کاهش اضطراب موثرند که در این میان می توان از تخم مرغ، ماهی، خشکبار، حبوبات، سویا و مشتقات آن نام برد و مناسب است تا مقادیری متناسب از آن ها در رژیم غذایی روزانه فرد گنجانده شود.
کم خون ها توجه کنید
یکی دیگر از عواملی که موجب خستگی و عدم تمرکز می شود کم خونی است که برای پیشگیری از این عارضه مصرف مواد غذایی حاوی آهن مانند گوشت، حبوبات، خشکبار و انواع مغزها توصیه می شود.
خودتان را با این باورهای غلط چاق می کنید
نکته قابل توجه دیگر به ویژه در مورد کنکوری ها، باورهای غلط است. نیاز به انرژی بیشتر در زمان مطالعه و فعالیت ذهنی یکی از این باورها است.
گرچه میزان نیاز به گلوکز به عنوان تنها منبع انرژی سلول های مغزی در زمان مطالعه بالا می رود اما این نیاز به حدی نیست که در باور عمومی جا افتاده است.
متاسفانه داوطلبان کنکور و خانواده های آنها با این تصور غلط در دوران مطالعه رو به پرخوری می آورند که این امر در کنار بی تحرکی این دوران اضافه وزن و چاقی را برای آنها به ارمغان خواهد آورد که می تواند برای ایشان دردسرساز شود.
همچنین بی تحرکی در این ایام می تواند مشکلات گوارشی از جمله یبوست را در افراد ایجاد می کند. وجود این مشکلات می تواند دغدغه ذهنی جدیدی برای فرد ایجاد کند و تمرکز وی را برهم زند و در نتیجه در فراگیری این افراد تاثیر گذار باشد.
برای همین توصیه اکید به دانش آموزان و کنکوری ها برای پیشگیری از ایجاد این گونه مشکلات در این ایام این است که پیاده روی را در برنامه روزانه خود جای دهند و علاوه بر این روزانه به مقدار مناسب یعنی بین پنج تا هشت لیوان آب بنوشند و از میوه و سبزیجات حاوی فیبر در طول روز استفاده کنند.
تغذیه سالم باعث شادابی شما می شود
در مجموع باید خاطر نشان کرد که رعایت اصول تغذیه زمان و مکان خاصی ندارد و پیوستگی آن منجر به بهبود عملکرد تمام اعضا از جمله سیستم مغز و حافظه می شود لذا بهتر است افراد برای همیشه از یک الگوی صحیح تغذیه ای پیروی کنند تا با ارتقا سطح سلامتی، زندگی شاداب تری را نیز داشته باشند و در مواقع خاص ناچار به تغییر عادات نادرست خود نباشند.
توصیه در خوردن قهوه و نسکافه
یکی از روش هایی که بیشتر دانش آموزان و افراد در ایام امتحانات برای افزایش سطح هوشیاری به آن روی می آورند مصرف قهوه و مواد حاوی کافیین است.
این افراد باید توجه داشته باشند که گرچه مصرف این مواد در کوتاه مدت سطح هوشیاری را بیشتر و خواب آلودگی را کم تر می کند اما مصرف مدوام و دراز مدت کافئین اثر معکوسی دارد، یعنی بعد از مدتی نه تنها از اضطراب و استرس فرد کم نمی کند که باعث افزایش تحریک پذیری می شود و به مرور از میزان تمرکز فرد می کاهد.
در نهایت مصرف بیش از اندازه و بلند مدت قهوه به ویژه برای افرادی که کنکور را پیش رو دارند و مدت زیادی را صرف مطالعه می کنند، می تواند اثرات نامطلوب بر سطح فراگیری ایشان داشته باشد.
توصیه آخر
شاید در دوران دانشگاه افراد بسیاری را دیده باشید که با مشکل اضافه وزن روبرو هستند که این چاقی یادگاری از دوران روزهای آماده سازی آنان برای کنکور است که خیل عظیمی از مراجعان مراکز کاهش وزن را تشکیل می دهند.
به همین خاطر توصیه آخر این است که «پیشگیری از بروز چاقی بسیار راحت تر و عملی تر از درمان است و بهتر است افراد در این ایام از تغذیه مناسب و متعادلی برخوردار باشند تا بعد از برگزاری کنکور نیازی به رفع کاهش وزن نداشته باشند».
منبع : جام جم آنلاین
پیش از اینکه شروع کنید، تا مهارت های نوشتن را به کودکتان یاد بدهید، باید مشخص کنید آیا کودکتان چپ دست است یا نه.کودکان چپ دست اندکی با کودکان راست دست متفاوتند. برخی از نکات را هنگام آموزش نوشتن به کودکان چپ دست به یاد داشته باشید...
پیش از اینکه شروع کنید، تا مهارتهای نوشتن را به کودکتان یاد بدهید، باید مشخص کنید آیا کودکتان چپ دست است یا نه.
این کار خیلی ساده است کافی است کودکتان را هنگامی که چیزها را برمیدارد زیر نظر بگیرید، تا ببینید از کدام دست برای این مقصود استفاده میکند تا بفهمید او چپدست است یا نه.
کودکان چپدست اندکی با کودکان راستدست متفاوتند. برخی از نکات را هنگام آموزش نوشتن به کودکان چپدست به یاد داشته باشید:
1- به کودکتان بفهمانید که گرچه او با دست چپ مینویسد، اما این وضع نقصی به حساب نمیآید.
2- به او بفهمانید که بسیاری از کسان دیگر نیز مانند او هستند، گر چه ممکن است اکنون در کنار او نباشند.
3- به کودکتان اطمینان دهید که او میتواند هر کلمه و همه کلمات را با خط خوب و زیبا بنویسد.
4- هرگز کودک را وادار نکنید که از دست راستش استفاده کند، این کار ممکن است به او فشار اضافی بیاورد و ممکن است نتواند به خوبی بنویسد.
5- کودک چپدست باید دفترچه اش را در "سمت چپ" خود روی میز قرار دهد، و بر حسب وضعیت به دستش زاویه مناسب بدهد.
6- دفترچه باید همچنین در فاصله و ارتفاع مناسب قرار داده شود تا کودک هنگام نوشتن راحت باشد.
7- به کودکتان یاد دهید چگونه مداد را به شیوهای مناسب بین انگشت اشاره، انگشت میانه و انگشت شست نگهدارد.
8- همیشه سعی کنید هنگامی که کودک با دست چپش مینویسد، به او روحیه بدهید و او را تشویق کنید.
9- برای ایجاد و حفظ علاقه کودک به نوشتن به او مدادها یا قلمهای جذاب و رنگارنگ بدهید.
10- مهم است که میزان درک و توانایی خواندن کودک را هنگام آموزش نوشتن به او تشخیص دهید، این کار به شما کمک خواهد کرد تا به شیوهای مناسب به او آموزش دهید.
11- سعی کنید میزان تحمل کودکتان را بشناسید و حتی هنگامی که او احساس ناامیدی میکند آرامش خود را حفظ کیند. این کار نیاز به تلاش از هر دو طرف دارد.
12- سعی کنید از طریق تصاویر به او آموزش دهید و از او بخواهید که درباره آن تصاویر بنویسد،این کار قدرت درک او را افزایش میدهد.
13- درباره دست خط بد یا اشتباهات املایی او در آغاز کار نگران نشوید. به کودک کمک کنید تا به تدریج آنها را اصلاح کند.
منبع : همشهری آنلاین
تایپ کردن یک مهارت بسیار ارزشمند است که کودکان می توانند با فراگیری آن در تمام طول عمر خود از آن بهره ببرند.
برای آموزش تایپ به کودکان در منزل باید ابتدا لوازم مورد نیاز را مهیا کرده و در مورد شکل آموزش نیز اطلاعاتی داشته باشید. به این طریق تایپ در همه جا و در هر شرایط قابل آموزش دادن است.
از آنجایی که کودکان نمیتوانند منطق و ضرورت فراگیری تایپ کردن را درک کنند، یکی از بهترین روشهای آموزش تایپ به کودکان بازیها هستند که این بازیها را هم میتوان خریداری کرد هم میتوان از روی سایتها دانلود کرد. در این بازیها ابتدا حروف الفبا معرفی میشوند و گام به گام جای آنها روی صفحه کلید معرفی میشوند و با تمرینهایی که ارایه میشود به سمت تایپ کردن صحیح و روان پیش میرود. دستورالعمل زیر میتواند یاریگر شما در آموزش کودکان باشد:
ابتدا صفحه کلید را به کودک بشناسانید، برای آموزش تایپ، کودکان باید صفحه کلید را به خوبی بشناسند.
به کودکان نشان دهید هر انگشت را برای کدام کلید استفاده کنند. بعد از اینکه جای کلیدها را فرا گرفتند نوبت این است که بیاموزند هر یک از انگشتها برای کدام کلید ها استفاده میشوند. ضمنا سایت هایی وجو دارند که شما می توانید برای آموزش تایپ از آن ها کمک بگیرید. در این سایتها هم امکان تمرین در فضای سایت وجود دارد هم این تمرینات میتوانند به صورت تکلیف و مشق انجام شوند.
کودکان را در حالیکه تایپ میکنند، ببینیدو به آنها فرصت کافی بدهید تا کاربرد صحیح انگشتانشان را بیاموزند و به اندازه کافی برای آن تمرین کنند و هر جایی که نیاز به آموزش و راهنمایی داشتند به آنها کمک کنید.
کارهای آنها را مرور کنید، حتی اگر آنها فقط کارهای تمرینی برای فراگیری جای انگشتانشان باشد. همینطور که تمرینات پیش میرود، کودکان در مورد جای انگشتانشان مسلط می شوند و به جای تایپ کلمات تمرینی نامفهوم شروع به تایپ جدی میکنند. زمانی که کودکان تایپ میکنند، شما کارهای تمرینی آنها را بخوانید.
بگذارید هر چقدر وقت که نیاز دارند، زمان در اختیار داشته باشند، زیرا خود صفحه کلید به مرور تمرین و یادگیری را برای آنها آسان خواهد کرد.
نظارت نزدیک و مستمرتان را روی کار و تمرینات کودکان ادامه دهید زیرا کودکان تمایل زیادی به میان بر زدن و از زیر کار در رفتن دارند. اگر تمایل دارید این آموزش به روش صحیح در مورد فرزندتان اعمال شود باید با آنها همراه باشید و همراهی کنید تا مطمئن شوید که به روش صحیح عمل میکنند. برای آموزش تایپ به کودکان با آرامش کامل برای این کار وقت بگذارید و به کودکان هم آرامش بدهید ضمن اینکه تمرین کافی برای کسب مهارت برای آنها تعیین میکنید.
به کودکان اجازه دهید زمانیکه از تمرینات خسته شدند، کمی بازی کنند و بدین طریق بتوانند انرژی لازم برای ادامه کار را پیدا کنند.
توجهات و هشدارها
- اگر شما حین تمرینات، به کار فرزندتان نظارت نکنید ممکن است تصمیم بگیرد دو انگشتی تایپ کند. مانند بسیاری از کسانی که دو انگشتی و شاید هم خوب تایپ میکنند اما این روش صحیح کار نیست.
- کلیدهای لازم آموزش تایپ کردن عبارتند از: زمان لازم، آرامش و تمرین
- دقت کنید که تمرینات به صورت پیوسته انجام شوند و بین تمرینات وقفه طولانی مدت نیفتد.
- بازیها راههای مناسبی برای جذب کودکان برای یادگیری مهارت تایپ هستند.
- به خاطر سپردن صفحه کلید به مرور زمان میسر میشود و هر چه کودکان بیشتر تمرین کنند بهتر جای کلید ها را پیدا میکنند.
منبع : همشهری آنلاین
تکاپوها و چالش های فرهنگی انطباق آمیز با فرهنگ تجددطلب غرب، در پی تحرکات زنان در عصر مشروطه، درصدد تحول اندیشه و نگاه به زنان و نیز دگرگونی انتظارات جامعه و زنان نسبت به هم، در قالب مدارس، انجمن ها و نشریات زنانه برآمد.البته محافل تبلیغاتی این تفکر، همزمان با شکل گیری مدارس، انجمن ها و نشریات خاص زنان، درصدد جا انداختن اندیشه های خود در سطح اجتماع نیز بودند.
نخستین اشارهها به تعلیمات و تربیت همهجانبه زنان در عصر قاجار، دیدگاهی است که بیبیخانم استرآبادی نویسنده معایبالرجال در جواب نویسنده کتاب تادیب النسوان ارائه میکند.
وی در شرط تربیت مینویسد: چون انواع و اقسام از خواص و عوام، زن و مرد، خوب و بد، هر دو میباشند، صفات حمیده و رذیله، از همه و همه مشاهده میشود.
اگر باید تربیت بشوند، همه باید بشوند. تربیت هم موقوف به تمام قوانین تمدن، تدین، ملتیّه، و دولتیّه، شرعیّه و عرفیّه، کشوریّه و لشکریّه میباشد.
در کتاب دیگری که در زمان مظفرالدینشاه به نام تربیت البنات نگارش مییابد، کفالت امور خانواده، حفظ نوع بشر و تربیت اطفال... در گرو تعلیم و تربیت زنان دانسته شده است.
در نوشتههای اشخاصی چون قاسم امین مصری که از منادیان رفع حجاب و آزادی زنان به سبک و شیوه غربی بود و ترجمههایی که از آثار وی در ایران منتشر شد، همه تحولات در درجه اول منوط به تحصیل و تعلیم زنان بود.
روزنامهها و مجلات عصر قاجار، به ویژه بعد از مشروطیت در سطحی وسیع از طریق نامهها و مقالاتی که از نیازهای جامعه به تحصیل دختران سخن میراندند، از جمله این نشریات، روزنامه کاوه است که در برلین چاپ میشد.
در مقالهای که در این روزنامه با عنوان «اساس انقلاب اجتماعی؛ تربیت زنان» به قلم همسر اروپایی محمدعلی جمالزاده - نویسنده معروف - به نام ژزی خانم (ژوزفین) نوشته شده است، نکاتی به چشم میخورد که حائز اهمیت است.
مطلب وی شامل اظهار مسرت از گسترش مدارس دخترانه در طهران، تاکید بر حقوق و تکالیف زنان همچون مردان در جامعه، مقایسه پیشرفتهای زنان اروپا و امریکا با دیگر نقاط دنیا، تاکید بر پیشرو بودن زنان ژاپنی در آسیا با تاسیس دارالفنون زنان که «در سال 1907م، محصلههای ژاپنی در آن سی ودو هزار نفر» بوده است و نیز بیان مطالبی در ردّ نظریات کسانی که کم وزنی مغز زنان را دلیل نقص آنان میدانند، بود.
وی سپس به دستهبندی گروههای مخالف با آزادی و تعلیم و تربیت زنان پرداخته و به این نتیجه میرسد که با تربیت و تعلم زنان، علاوه بر محیط خانوادگی، کشور نیز از تبعات تربیت علمی آنان برخوردار خواهد شد و نهایت اینکه، خوشبختی و بدبختی زنان در گرو تلاش آنان است. همانگونه که «زنهای فرنگی، این کار را پرداخته و این راه را یافته و هر روز در میدان شرافت گوی تازهای میربایند».
مهمترین تلاش فرهنگی برای آمادگی اذهان عمومی در جهت تحصیل و تعلیم زنان توسط خود زنان، در روزنامههای مخصوص آنان بود. نکته مهم اینکه در اولین روزنامهها، این مباحث به صورت جامعهنگر و متاثر از جو فرهنگی ایران و با نوعی موضعگیری ملی در برابر رخنه اثرات سوء فرهنگ غربی همراه است.
روزنامه شکوفه که یکی از این روزنامههاست «جلوگیری از تحصیل دختران را در ممالک مستبد، اول سِرُمی که بر ضد میکرب آزادی و ترقی یک مملکت و پیشرفت خیالات ظالمانه» به کار میرود، تلقی میکند.
در مجله دیگر یعنی زبان زنان، تعلیم و تربیت زنان، راهی برای دستیابی آنان به تعصب ملی چنانکه در زنان امریکا و اروپا به وجود آمده است، انگاشته شده و متذکر میشود که «بیداری خواهران هموطن با کسب معارف، حتی در علوم فنی که فقط مردان بدان اشتغال دارند، به دست خواهد آمد.» و همچنین، تحصیل علم معاش را برای بانوان از ضروریات میداند.
در مجله عالم نسوان، در مقالهای با عنوان «فقر ابدی نتیجه بیعلمی است»، ضمن تشبیه علم به گنج شایگان به وصف حال زنانی میپردازد که به خاطر عقاید خانوادگی و تعصبات ناشی از آن، دور از علم و تحصیل ماندهاند.
در مقالهای با عنوان «نقش تعلیم و تربیت در عفت و پاکدامنی زنان» بیان میشود که «بیسوادی و جهل زنان، نداشتن تربیت صحیح خانوادگی مردان، از عوامل قوی انحطاط اخلاقی به شمار میروند و از این رو علاقهمندان به این آب و خاک باید توجه کاملتری به تربیت زنان نمایند.»
در مراحل بعدی، اهداف تعلیم و تربیت نسوان با ابعاد مختلف آن مو شکافی و عرضه میشود: نورالهدی منگنه در مقالهای اعتلاء و ترقی زنان در راه تمدن را در سه محور علم، تربیت و اخلاق ذکر میکند که با تحقق آن، در فرزندان و اطفال آنان نیز متجلی خواهد شد.
در نگاه تجددمآبانه به تربیت زنان این اهداف مورد نظر بوده است: «سلامت و چابکی جسم، موزونی اندام، رشد قوه عاقله و توسعه فکر، پرورش و راهنمایی احساسات و تمایلات، تهذیب اخلاق و عادات مفید، اطلاعات علمی، آشنایی به وظایف خانوادگی و عملیات خانهداری، مهیا کردن دانشآموزان برای اینکه در موقع لزوم بتوانند، پیشه و شغلی مطابق استعداد روحی و جسمی خود پیدا کنند».
نکته حائز اهمیت در جهتگیریهای فکری و فرهنگی مجلاتی چون زبان زنان، عالم نسوان و... درباره اهداف و چگونگی انتشار آنها سخن خواهیم گفت ــ و زنان تجددمآبی نظیر بدرالملوک بامداد و دیگران، تاسی به الگوهای رفتاری زن غربی است که در قالب فریبنده اعتلای معنوی زنان ایرانی تعقیب میشد.
اقدامات بعدی در سالهای بعد نشان داد، شعارهایی که در لزوم تعلیم زنان مطرح میشد و حاکی از رسیدن آنان به مرحلهای که از ضعیفه بودن و ناقصالعقل تلقی شدن، رهایی یافته و شریک زندگانی مردان محسوب میشوند وهم و خیالی بیش نبود و علاوه بر آنکه آنان را شریک زندگانی مردان نساخت، بلکه اسیر مسیر و جریان تجددمآبی و ظاهر اندیشی غربی نیز کرد.
از آنجا که ورود اثرات فرهنگی ـ اجتماعی تمدن غرب، در همه زمینهها جامعه ایران را تحت پوشش خود قرار داد، مقوله آموزش و فرهنگ نیز از این امر مستثنی نبود.
نظام آموزشی در ایران به شیوه سنتیِ مکتبخانه بود و در تمام دوره قاجاریه و حتی تا دوره پهلوی نیز پا به پای روشهای نوین آموزشی در جامعه حضور داشت. بیشتر زنان و دختران نیز از طریق این مکتب خانهها به یادگیری سواد و تحصیل علوم متداول زمان میپرداختند.
نکته قابل طرح در دوره قاجاریه و اوایل پهلوی این است که پراکندگی و تراکم مکتبخانهها با درجه اعتقادات مذهبی و ملی مردم و میزان رسوخ فرهنگ اروپایی رابطه مستقیمی داشت.
در کنار آموزش به شیوه سنتی، فکر رواج آموزش و پرورش زنان به سبک غربی، از اوایل دوره قاجاریه شکل گرفت. این امر، نتیجه مسافرتها و آشناییهای سیاحان ایرانی و مشاهده روشهایی که برای آموزش دختران اروپایی به کار گرفته میشد، بود.
از جمله این افراد میرزا صالح شیرازی است که در سالهای 1819-1816م در انگلستان به سر برد. وی به ویژه درباره آموزش دختران گزارشاتی از آموختن زبانهای مختلف انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، لاتین و همچنین «خواندن و ساز زدن» «خیاطی و آداب خانهداری و طریقه رفتار با شوهران و منسوبان آنها» ارائه داد و چنین نوشت که «اهالی ولایت مجبور هستند که تحصیل کنند.»
از سوی دیگر، رفت و آمد اروپاییان نیز زمینه را برای تاسیس آن نوع مدارس در ایران آماده ساخت. به طور کلی، بعد از این آشناییها و تحول در سطح و روش سوادآموزی، دو نوع از مدارس تاسیس شد: نوع اول، مدارسی که خارجیان تاسیس میکردند که بیشک دارای صبغه استعماری و ضد دینی بودند.
نوع دوم، مدارسی بودند که ایرانیان با عشق و علاقه وطنی، ولی متاثر از نظام آموزش و پرورش اروپایی تاسیس میکردند که برخی از آنها با نظام سنتی تعلیمات ایرانی کمابیش هماهنگی داشت و بسیاری از آنها به کلی از تداوم فرهنگی بریده بودند که احتمالا، سرّ اصلی عدم باروری آموزش در جامعه معاصر ایرانی را باید در آن جستجو کرد.
از مدارس نوع اول مخصوص دختران، میتوان به مدرسه امریکاییان در ارومیه در سال 1214ه. ش اشاره کرد که در پی آن امریکاییان مدرسهای دیگر در تهران با موافقت ناصرالدین شاه، به شرط نپذیرفتن دختران مسلمان در آن مدرسه، تاسیس کردند. و در پایان در سال 1254ه. ش، اجازه شاه برای نامنویسی دختران مسلمان در مدرسه را نیز کسب کردند.
بعدها در مشهد، تبریز، رشت و همدان نیز چنین مجوزی به آنها داده شد. مواد درسی این مدارس، زبان خارجی، حساب، تاریخ، جغرافیا، خانهداری بود. فرزندان بزرگان و دولتمردان جزء اولین شاگردان این مدارس بودند.
بعدها انگلیسیها بیشتر در نواحی جنوبی کشور و فرانسویها در تهران توسط میسیون کاتولیکهای فرانسوی، مدرسه سن ژوزف را در سال 1265ش که بعدها به ژاندارک تغییر نام یافت، تاسیس کردند.
تاسیس مدارس از نوع دوم، همزمان با برقراری مشروطیت آغاز شد اولین مدرسه از این دست، توسط بیبیخانم وزیر اف (استرآبادی) با نام دوشیزگان در سال 1324ه. ق در زمان تصدی وزارت معارف توسط صنیعالدوله آغاز به کار کرد.
به جهت روندی که در تربیت غیردینی دختران در این مدارس در پیش گرفته شده بود و آموزش و پروش غربی معیار اصلی آنها بود، از طرف روحانیونی چون حاج شیخ فضلاللّه نوری نوری و سیدعلی شوشتری با مخالفت شدیدی روبرو شد و آنها تاسیس چنین مدارسی را «مایه وحشت و حیرت روسا و ائمه جماعت و قاطبه مقدسین و متدینین» دانستند.
اگرچه مخالفان شیخ فضلاللّه، علت اصلی صدور لایحه مخالفت با تاسیس مدارس دخترانه را استفاده از کلمه دوشیزه در نام مدارس عنوان کردند و در روزنامهها و نشریات آن زمان، با نوشتن مقالات متعددی به مقابله با نظر شیخ فضلالله و همفکرانش پرداختند، اما به نظر میرسد که علت اصلی مخالفت این روحانیون، همانگونه که در مقالات اعتراضآمیز مخالفان شیخ نیز پیداست، زمینهسازی این مدارس در گرایش و پیروی زنان و دختران ایرانی از اصول و مبانی فرهنگ غرب و سست شدن پایههای ایمان اسلامی مردم بود. بالاخره، این مدرسه بعد از به توپ بستن مجلس با حذف نام دوشیزه، به شرط ثبتنام از دختران 4 تا 6 سال دوباره شروع به کار کرد.
از جمله مدارس دیگری که قابل ذکر است، مدرسه ناموس به مدیریت طوبی آزموده است که در سال 1286ه . ش با استفاده از تجارب مدرسه دوشیزگان و با وفق دادن برنامههای درسی مدرسه با عرف و اعتقادات جامعه، از جمله تدریس قرآن و برقراری مجالس روضهخوانی، شروع به کار کرد که بدون مشکل حادی به کار خود ادامه داد.
طبق خبری که در روزنامه ایران نو درج شده است، مدرسه دیگری به نام ناصریه در تهران افتتاح شد که دروسی چون فارسی، عربی، جغرافی، حساب، فرانسه و اقسام مختلفه صنعت از قبیل خیاطی، کاموادوزی، و عکاسی تدریس میشد.
سالهای بعد، مدارسی چون تربیت بنات، صدریه، عصمتیّه، حسنات،و فرحیه نوباوگان نیز تاسیس شدند. در سال 1331ه . ق، نشریه شکوفه که متعلق به زنها بود، فهرستی از اسامی شصت و سه مدرسه دخترانه را در تهران منتشر کرد که حدود دو هزار وپانصد دانشآموز داشتند. در این نشریه اعلام شده بود که از هر هفت تن محصل تهرانی، یک تن دختر است.
در پی گسترش مدارس دخترانه در سال 1329ه . ق ار طرف حکیمالملک - وزیر معارف وقت - به منظور انتظام امور مدارس نسوان، سیدحسین سعادت - یکی از آزادیخواهان - به عنوان مدیرکل نسوان تعیین شد.
در سال 1297 ه ش، نصیرالدوله، ــ وزیر معارف کابینه وثوقالدوله ــ به تاسیس یک دارالمعلمات و ده دبستان دخترانه اقدام کرد. بعدها با اجرای سیاست مذکور نوبت به پرورش زنانی از خود ایرانیان بود که با فراگیری آموزشهای نوین در خصوص علوم تربیتی به اداره این تشکیلات بپردازند.
بعد از توسعه مدارس نسوان، برای اولین بار زنانی چون صدیقه دولتآبادی به منظور تحصیلات عالیه عازم خارج کشور شده، و با فراگیری آموزشهای نوین، به خصوص درباره علوم تربیتی به منظور پیاده کردن آن در ایران تلاش کرد. نکته مهم در زمان حضور دولتآبادی در فرانسه، عضویت وی در مجمع بینالمللی تساوی حقوق زنان در سال 1926م 1304ه . ش و مقارن با اولین سال سلطنت رضاشاه در ایران است.
صدیقه دولتآبادی دختر حاج میرزا هادی دولتآبادی در سال 1300 ه . ق در اصفهان متولد شد و پس از یک دوره تعلیم و تربیت و آموزش در محیط خانواده در سن پانزده سالگی با اعتضادالحکما ازدواج کرد. پدر وی از رهبران بابیه اصفهان بود که در پی مخالفتهای مردمی به تهران عزیمت کرد. وی پس از مدتی اقامت در تهران به اصفهان بازگشت و در تشکیل انجمنهای زنانهای چون شرکت خواتین اصفهان و شرکت آزمایش بانوان، دخیل بود.
وی همچنین روزنامه زبان زنان را در سال 1299 ه . ش تاسیس کرد. در فرودین 1301ه . ش از راه کرمانشاه، بغداد، بیروت و حلب به پاریس رفت و در سال 1927م در رشته تعلیم و تربیت فارغالتحصیل شد.
در 1926م در کنگره بینالمللی زنان در پاریس به نمایندگی زنان ایران شرکت جست و پس از شش سال در سال 1307ه . ش به ایران بازگشت و بدون رعایت حجاب به مدت دو سال، مدارس را از نظر تشکیلات، ملاحظه و نواقص آن را بر اساس تعلیماتی که دیده بود، رفع کرد.
سپس مدتی ریاست بازرسی کلیه مدارس دختران را بر عهده داشت. بعد از سالها فعالیت در مدارس نسوان، در سال 1315ه . ش به سرپرستی کانون بانوان (که موضوع مورد بحث ماست) برگزیده شد. وی خواهر یحیی دولتآبادی از رجال مشهور مشروطیت در ایران است.
دولتآبادی در سن هشتاد و پنج سالگی فوت کرد و در وصیتنامه خود نوشت: «... در مراسم تشییع جنازهام حتی یک زن با حجاب شرکت نکند. زنانی را که با چادر بر سر مزار من بیایند، هرگز نمیبخشم.»
بنابه گزارشی که در سال 1314 ه . ش به وزارت امور خارجه ارسال شده است، از سال 1307ه . ش تا 1314 ه . ش، تاسیس و گسترش مدارس نسوان، شتاب بیشتری گرفت:
تاکنون [1314 ] زنها میتوانستند در مدارس ابتدایی و متوسطه تحصیل کنند و تعلیمات عالی برای آنها وجود نداشت. اخیرآ از طرف وزارت معارف اجازه ورود به مدارس عالی به زنان داده شده است. در تعلیمات نسوان در ظرف پانزده سال اخیر، پیشرفتهای جالب توجهی رخ داده است و اکنون، دبستانها و دبیرستانهای زیادی در سرتاسر کشور برای زنها وجود دارد. اکنون (58700) دختر در مدارس ابتدایی و مکاتب مشغول تحصیل هستند و عده زنهایی که به آموزگاری اشتغال دارند، به دو هزار نفر بالغ میشود. عده دخترانی که در مدارس متوسطه تحصیل میکنند، متجاوز از 3479 نفر و عده دبیران زن (معلم متوسطه) بیش از 295 نفر میشود. عده زیادی از دختران نیز در مدارس صنعتی، فنون نقاشی و خیاطی و دفترداری و ماشیننویسی را میآموزند».
اثرات چنین وضعیتی، چه در عرصه سیاست و چه در عرصه فرهنگ و تعلیم و تربیت از دید ناظران خارجی نیز به دور نماند. در سلسله مطالبی که به صورت پاورقی، با عنوان «مکتوب یک نفر انگلیسی مشهور» در روزنامه ایران نو چاپ میشد، به این موارد، چنین اشاره شده است: «زنهای اینجا ]ایران[ خیلی آزادتر از آن هستند که گمان میرود. و خیلی بیشتر از مردها در سیاست و پلتیک مداخله و اشتراک دارند...»
در کنار تلاش برای گسترش مدارس نسوان، روزنامهها به انعکاس اخباری در جهت مقایسه زنان ایران با ملل دیگر از جمله زنان ژاپنی و اروپایی میپرداختند.
در مقالهای با عنوان «نسوان ایران و ژاپون» در روزنامه ایران نو، ضمن ذکر خبر تاسیس دانشگاه مخصوص زنان و مقایسه حال و روز زنان ایرانی با زنان ژاپنی و سایر ملل دیگر، خواهان تاسیس مدارس خانهداری و تربیت اطفال برای نسوان شده ودر نهایت به این نتیجه میرسد که: «ملت بسته به خانواده و خانواده بسته به نسوان است.»
توجه به لوایح و سخنانی که در مدارس و روزنامهها بیان میشد و شعارهایی که روند حضور زنان را در عرصه اجتماع به تصویر میکشید و از طرف دیگر با تبلیغاتی چون استفاده از مصنوعات وطنی و توصیه به صرفهجویی به زنان ایرانی در کنار اشتغال آنها در جامعه، در برخورد اول و بدون در نظر گرفتن اقدامات بعدی، بارقهای از امید و آرزو در ذهن خواننده نقش میبندد امازمانی که نوبت به ارائه الگوهای عملی و چگونگی پیاده کردن آن ایدهها میرسد، جز پیروی و دنبالهروی بیحساب از اقدامات زنان اروپایی و به تبع آن، ژاپن، مصر و ترکیه، الگوی دیگری مطرح نمیشود. و متاسفانه، حتی شعارهایی چون خودکفایی اقتصادی و توجه به فرهنگ خودی بعد از انقضای تاریخ مصرفشان در کنار سیل واردات خارجی و مصرفزدگی زنان، بیاثر و به فراموشی سپرده شدند.
کلمات کلیدی مطلب : مقالات | مقالات علمی و آموزشی | دانستنی های گوناگون | آشنایی با نخستین مدارس دخترانه در ایران
سونامی تغییر در نظام آموزشی ایران که 12 سال تحصیلی را دوشقه کرد و نظامی 6 - 6 آفرید، گوشه پَرش به کتاب های درسی نیز گرفت؛ نخست به ششم ابتدایی و بعد به پایه های هفتم و هشتم و از این پس نیز به سال های بالاتر.
دراین سه سال نقدها فراوان بود؛ صحبت از تالیف شتابزده و تغییرات نابجای کتاب ها و سردرگمی در میان بود. صحبت ازموافقت هم بود، طرفدار نیز وجود داشت، اما باز هم غلبه با نگاه های منتقد بود، مثل آنچه درباره کتاب تازه تالیف انشا گفته شد.
فارسی شکر است، قند است خواندن و نوشتن به این زبان اما کتاب های تازه نگارش شده زبان و ادبیات فارسی به زعم جمعی از جامعه دبیران، شیرین مزگی اش کم است. جعفرخرازی، عضو سابق شورای برنامه ریزی کتاب های فارسی است و پژوهشگر و دبیر ادبیات فارسی. او به ما توضیح داد که به کتاب های فارسی هفتم و هشتم از چند منظر ایراد وارد است؛ از جمله به واسطه برخی متن های سنگینش که نشان دهنده زبان معیار ایرانیان نیست.
اشکال سنگینی برخی متن ها را رقیه قیاسی، مدرس ضمن خدمت ادبیات فارسی و دبیر این درس نیز برای ما تصویر کرد و در عین حال، جذاب نبودن بعضی از متون را نیز به این سنگینی اضافه کرد. او می گوید عضلات صورت دانش آموزان کلاسش منقبض می شود وقتی قرار است برخی درس های کتاب خوانده و مرور شده و از آنها امتحان گرفته شود.
فارسی شکر است و جذاب و پر از لطافت طبع شاعران و نویسندگان بلندآوازه سرزمین مان، اما به تحلیل خرازی و قیاسی این لطافت و صمیمیت در کتاب های فارسی هفتم و هشتم کم است. قیاسی می گوید بهتر بود اگر به کتاب، چاشنی طنز بیشتری زده می شد و خرازی تاکید می کند که شایسته بود اگر شعرها متناسب با سن و سال بچه های دوره راهنمایی انتخاب می شد ؛ شعرهایی ساده و روان که موسیقی دلنشینی دارد و در ذهن دانش آموزان حک می شود.
این خواسته چیزغریبی نیست، همان است که سال ها قبل در کتاب های فارسی وجود داشت، همان که دانش آموزان را ترغیب به زمزمه اشعار می کرد و قلبشان را به ادبیات نزدیک می کرد. اما حالا انگار این فرصت محدود شده و این پیوند، کمرنگ که به گفته خرازی، تصاویر کم جاذبه کتاب ها و صفحه آرایی نه چندان دلچسب کتاب نیز به آن دامن می زند.
رسم الخط رنگارنگ
این که زبان مادری مان را چطور بنویسیم، کلمه ها را جدا بنگاریم یا حروف را به هم بچسبانیم دغدغه خیلی از فارسی نویسان است. تفاوتی ندارد دانش آموزباشی، در دانشگاه تحصیل کنی، اهل مطالعه یا دبیر و آموزگار باشی چون این رسم الخط مشوش گرفتارت می کند و سردرگم. در کتاب های تازه تالیف فارسی هفتم و هشتم هم منتقدان ردپای این شیوه مخدوش را یافته اند، به طوری که خرازی می گوید در مواردی در یک کتاب چند رسم الخط متفاوت برای یک کلمه وجود دارد و قیاسی هم به وضع گیج کننده همزه در این دو کتاب اشاره دارد.
همزه در ذهن دانش آموزان قدیم یک علامت کوچک شبیه 6 است که روی حروف قرارمی گیرد، اما در چند سال اخیر این همزه حذف شد و جایش را به «ی» میانجی داد که بلافاصله بعد از کلمه و به شکل «ی» بزرگ نوشته می شد. اما در کتاب های هفتم و هشتم این «ی» حذف شده و دوباره بر نگارش همزه تاکید شده که یعنی دانش آموزانی که در دوره ابتدایی با «ی» میانجی آشنا شده اند، از این پس باید آن را کنار بگذارند. این رسم الخط رنگارنگ مشکل کتاب های تازه تالیف است که برای درس فارسی که درست نویسی را مشق می کند، زیبنده نیست.
نقص های دستوری
ریاضی، زبان های خارجی و دستور زبان؛ این سه در یک چیز وجه مشترک است، نداشتن جذابیت البته نه بالذات که به علت تدریس خشک و بی انعطاف آنها از مدرسه تا دانشگاه. موقع یادگیری زبان فارسی، هرچه فعل و فاعل و مفعول و مسند و نهاد است با هم قاطی می شود چون تدریس دستور زبان کمتر ریشه ای انجام می شود و نتیجه حفظ طوطی وار مفاهیم نیز بهتر از این نمی شود.
علی صابونچی، کارشناس مسائل زبانی و دستوری، کتاب های تازه تالیف فارسی را از این منظر به بوته نقد می کشد و به ما توضیح می دهد که گرچه در زبان شناسی نوین تلاش برای آسان کردن فهم دستور زبان است، اما در کتاب های فارسی همچنان بر روش های قدیمی اصرار می شود.
به گفته او در روش های نوین از نمودارها و جداول برای تشریح مسائل پیچیده دستوری استفاده می شود، همچنین از زبان شعر یا انواع بازی که جایشان در کتاب های تازه تالیف خالی است.
تکراری بودن برخی از نکات دستوری نیز ایرادی است که می توان به کتاب های هفتم و هشتم وارد کرد مثل تکرار مکرر شیوه های درست نویسی، آموزش نقطه، ویرگول و طرز نوشتار واژه های هم آوا که املای متفاوت دارند همچون گذار و گزار. آنچه دستور زبان فارسی را شیرین می کند آموزش سیستمی آن است، به طوری که دانش آموزان احساس کنند پله پله از ساختار زبان مادری شان رمزگشایی و آن را بهتر درک می کنند، اما منتقدانی چون علی صابونچی معتقدند که این آموزش سیستمی در کتاب های فارسی رعایت نمی شود و مفهومی که در یک سال تحصیلی بر آن تاکید زیادی می شود یکباره در سال بعد مفقود می شود و دانش آموزان را سردرگم می گذارد.
نقدهای درست را می پذیریم
اگر همه این چالش ها را یک کاسه کنیم و بگذاریم پیش روی مولفان کتاب یا مقابل دیدگان کسانی که بر کتاب های تازه تالیف فارسی هفتم و هشتم مُهر تائید زده اند طبیعی، واکنش منفی و موضع انکاری است. دیروز که این چالش های یک کاسه شده را با فریدون اکبری شلدره یکی از پنج مولف کتاب های فارسی در میان گذاشتیم او نه که انکار بلکه موضعی نسبتا بی طرف گرفت و گفت کتاب ها همین است که همه می بینند و هرکسی آزاد است نظری درباره شان بدهد. اکبری می گوید: انتقادها باید پایه علمی داشته باشد و مثلا اگر گفته می شود برخی مطالب جذاب نیست باید دانست جذابیت امری نسبی است و از نظر هر کسی متفاوت است ؛ او حتی گلستان سعدی شیرین سخن را مثال زد که به ذائقه برخی خوش می آید و به مذاق عده ای نه. این مولف، متن های ثقیل از نگاه دبیران را نیز به هیچ وجه ثقیل ندانست و گفت این متن ها نه اشکال دو کتاب، بلکه مایه اعتبار آنهاست.
تالیف کتاب کار ساده ای نیست، این را می دانیم، همه را راضی نگه داشتن نیز کار سختی است، این را هم می دانیم، اما ایرادهای اساسی را نمی شود پذیرفت آن هم از جانب کتاب هایی که ماموریت دارند به اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کمک کنند و از دانش آموزان افرادی دست به قلم بسازد.
زبان فارسی بخشی از هویت ماست و مسلط نبودن به آن نقصی است برای تک تک ایرانیان. کتاب های مدارس اما می تواند مانع ایجاد این نقص شود؛ البته به شرط این که خود بی نقص باشد. ایرادی که نمی شود براحتی از آن گذشت حذف تاریخ ادبیات از کتاب های هفتم و هشتم است، به طوری که فقط اطلاعاتی کلی و ناچیز در مورد برخی شعرا و نویسندگان در انتهای این کتاب ها بیان شده که چون طبق آیین نامه در سوالات امتحانی پرسیده نمی شود، دانش آموزان نیز ملزم به خواندنش نیستند. مهجورماندن تاریخ ادبیات، ظلم است به تاریخ زبان و ادب فارسی که چه منتقد کتاب ها باشی و چه طرفدار آن، شهادت خواهی داد.
منبع : جام جم آنلاین
باهوش بودن ممکن است باعث ترقی شود ولی به معنی یک «بلیت طلایی» نیست. افراد باهوش، با وجود استعدادشان در زندگی مرتکب اشتباه هایی می شوند که نتیجه اش می شود انتخاب «شغل و زندگی شخصی شایسته یک فرد متوسط یا حتی کم هوش»!
اما باهوش ها چه اشتباه های احمقانه ای مرتکب می شوند؟
اشتباه 1
فکر به جای عمل: باهوش ها چون توانایی طبیعی و مهارت بیشتری برای فکرکردن دارند، موقع عمل باز هم فکر می کنند، به ویژه وقتی قرار است تغییر ایجاد کنند یا به اصطلاح «دنیا را نجات دهند»، موقع عمل باز هم سر خود را با تئوری و تحقیق گرم می کنند.
راه حل چیست؟ شروع به عمل، همین حالا!
اشتباه 2
نادیده گرفتن «طراحی و جنبه های زیبایی شناسی»: اگر در کار خودتان متخصص و باهوش هستید، ممکن است آنقدر درگیر جزئیات و کارایی فنی یک شیء شوید که فراموش کنید مردم عادی به «احساس کلی» نسبت به یک محصول بها می دهند نه به یک ویژگی خیلی فنی دیگر! مثلا وقتی اوین «آی پاد» روانه بازار شد، آدم های خیلی فنی گفتند: «اوه! این خیلی گران است، از دید فنی هم چیز خیلی بیشتری از بقیه موزیک پلیرهای دیگر ندارد، با نصف این قیمت می شود یک MP3 پلیر قدیمی خرید ولی مردم برای خریدن آی پاد جدید پول دادند، چون احساس کلی از به دست گرفتن آن را دوست داشتند!
اشتباه 3
احترام بیش از حد به چهره های شاخص و مقامات: البته این فقط اشتباه باهوش ها نیست ولی اگر شما به متخصص ها، افراد معروف و سرشناس یا تحصیل کرده های یک رشته، بیش از حد احترام بگذارید، دامی در راه شما نهفته است. پروفسور استنلی میلگرام، روان شناس می گوید: «بیشتر مردم و از جمله باهوش ها، دستور مقامات را بی چون و چرا اطاعت می کنند، حتی زمانی که می دانند نتیجه اش به ضرر همه است.»
متاسفانه افراد باهوش دنباله روهای سر به راهی هستند. آنها امکان دارد تمام عمر خود را حتی در قالب حرفه ای و تخصصی، به لذت بخشیدن به مقامات (مثلا روسای خود) صرف کنند و از دانش ،زمان، تخصص و هوش خود برای خدمت به آنها استفاده کنند، آنقدر که اصلا نتوانند به این فکر کنند که خودشان می خواسته اند چه کار متفاوتی انجام دهند.
اشتباه 4
کم اهمیت تلقی کردن تلاش: برای موفق شدن، تلاش، استمرار و اصرار مهم تر از استعداد است ولی باهوش ها از آنجایی که در کودی سریع تر درک می کنند و باری نمره خوب گرفتن نیازی به تلاش ندارند، بعد از آن زمانی که به تلاش و استمرار برای موفقیت نیاز دارند، از پس این چالش بر نمی آیند. باهوش ها در بچگی بعد از هر موفقیت کوچک چنین می شوند: «آفرین، چه دختر/ پسر باهوشی» و گمان می کنند باهوش بودن بخشی از شخصیت و جزئی از وجود آنهاست. بعدها وقتی نتوانند از پس کاری در همان لحظه برآیند، اصلا به آن کار دست نمی زنند و سراغش نمی روند. زیرا اصولا با چالش ناشی از تلاش بیگانه اند.
اشتباه 5
غرور و اعتماد به نفس کاذب: باهوش ها وقتی می بینند در یک کار موفق اند این امر به آنها القا می شود که در همه زمینه های غیرمرتبط هم صاحب نظر هستند! باهوش ها می خواهند همیشه از «میان بر» به مقصد برسند و به خیال خودشان، زرنگی کنند!
به همین دلیل بیشتر از افراد با هوش متوسط خطا می کنند. توصیه تایم این است؛ اگر در رشته خود تحصیل کرده و صاحب نظر هستید، گمان نکنید درباره همه چیز صاحب نظرید!
اشتباه 6
یک فرد باهوش فکر می کند همیشه باید حق با او باشد! تایم می نویسد؛ هرچیزی جای خود را دارد. «حق با من است» اهمیت دارد، ولی «مهربانی» و «عقل» هم به همان اندازه مهم است! کسانی که خودشان را باهوش می بینند فکر می کنند مهم ترین مساله این است که حرفشان به کرسی بنشیند! به همین دلیل دوره می افتند و تلاش می کنند غلط بقیه را بگیرند تا دیگران به این نتیجه برسند که «حق با آنهاست».
آنها سعی می کنند ایده همه را با سند و مدرک و ارائه فکر تغییر بدهند. باهوش ها چشم خود را روی این نکته می بندند که آدم ها وقتی به چیزی باور دارند یا می خواهند تصمیم بگیرند، پای احساسات فردی درمیان است و آدم های عادی، با دلیل و برهان تصمیم نمی گیرند و باور خود را تغییر نمی دهند. محققی به نام چاودری می گوید: «بسیاری از باهوش ها ترکیب خطرناکی از خودمحوری و منطق را به کار می گیرند تا «همیشه» حرف خود را به کرسی بنشانند، زیرا درواقع برایشان مهم ترین مساله است.»
اشتباه 7
ارزش دهی بیش از اندازه به تحصیلات: نویسنده مشهور آمریکایی، مارک تواین زمانی گفته بود «اجازه ندهید آموزش و پرورش و آموزش عالی، در آموزش ما تداخل کند!» درواقع باهوش ها فکر می کنند آنچه و آنگونه که در مدرسه و دانشگاه یاد می گیرند، تنها مسائل قابل یادگیری و تنها شیوه یادگیری است؛ بسیاری از باهوش ها بین «آموزش» و «درس خواندن» تفاوتی قائل نمی شوند و یادگیری تجربی را کم اهمیت تلقی می کنند. از آن بدتر، ارزش آدم ها را از روی تحصیلاتشان می سنجند و چشم خود را روی دیگر ویژگی های بسیار مختلف و متنوع افراد می بندند.
کلمات کلیدی مطلب : مقالات | مقالات علمی و آموزشی | دانستنی های گوناگون
منبع : برترین ها