گفتگوی پایگاه اطلاعرسانی باغ کتاب را با این ناشر فعال در بخش بین المللی بخوانید.
سرانه مطالعه در ایران به شدت پایین آمده است و کتاب نخوانی به عادت مردم ما تبدیل شده است. تلاشهایی برای برطرف کردن این معضل همواره صورت گرفته است. منتها با وجود بالای ده هزار ناشر و چاپ عناوین بی شمار در سال، همچنان کتابخوانی، سیری نزولی پیدا کرده است. به نظر شما چرا مصرف کتاب در ایران روز به روز کمتر میشود؟
همیشه سعی کردم در اینباره سیاه نمایی نکنم و با دیدی مثبت به موضوع نگاه کنم ولی آنچه عیان هست افت شدید افرادی که کتاب را فراموش و سمت آن نمیروند. این افراد نسل جوان و نوجوان نیستند. افرادی هستند که سالها کتاب جزئی مهم از زندگی آنان بوده. شکی نیست گرفتاریهای اقتصادی که گریبان گیر همه شده فرصت تنها شدن با یار مهربان را گرفته ولی آیا مگر همین مردم گرفتار توانستهاند سینما را به همین وضع فراموش کنند؟ اعتقاد من این هست که آثار تولیدی در داخل از لحاظ کیفی ونوشتاری در سطح استانداری قرار دارند و نویسندگان با وجود موانعی چون ممیزی قلمی نافذ و تاثیر گذار دارند. پس دلایل رکود را نمیتوان ضعف نویسنده دانست. شخصاً وجود گوشیهای هوشمند با تمام جذابیتهای آن و همچنین اینترنت که زمان زیادی از زندگی افراد را درگیر خود کرده از عوامل کاهش گرایش به سمت کتاب خوانی بوده و این عامل مختص ایران نیست و همه گیر بوده است.
چرا تولید بیشتر منجر به مصرف بیشتر نشد و تیراژ کتابها به رقمهای زیر 500 رسید؟
تولید بیشتر صرفاً دلیلی بر بر استقبال مخاطب نخواهد شد بخصوص در زمانی که فضای کلی جامعه آنها را به کتاب خوانی تشویق نمیکند. تیراژ کتابها نسبت مستقیم با استقبال مردم از کتاب دارد و این خود یکی از نشانههای رکود در این بازار است و بیشک آن را باید خطری جدی و به مثابه ناقوس مرگ ادبیات دانست.
با توجه به اختصاص فضای 14 هزاری به فروشگاه کتاب و در دسترس بودن عناوین چند صد هزاری کتاب در فضای باغ کتاب، آیا میتوان امیدوار بود که گسترش ویترین برای ارائه کتاب، منجر به دیده شدن بهتر کتاب شود؟
قطعاً تاثیر مثبت خواهد داشت ولی سبک و نوع کاربری این گونه فضاهای فرهنگی با فروشگاههای کتاب بسیار متفاوت بوده و نمیتوان انتظار داشت بر روی هم تاثیری داشته باشند. اصولاً استفاده از این گونه مکانها با توجه به موقعیت جغرفیایی آن در شهر تهران میتوان تصور کرد مکانی برای تفریح کتاب دوستان در زمان فراغت تبدیل شود که البته خود قابل تعمق خواهد بود اگر برای آن برنامهای اصولی ریخته شود. همانطور که گفتم با توجه به جذابیت بصری وفیزیکی این بنا و نزدیکی آن به یکی از نقاط زیبای گردشگری تهران میتواند آن را به مکانی بینالمللی برای معرفی ادبیات ایران چه در جذب مخاطب داخلی و چه به عنوان نمادی از ادبیات مدرن ایران دانست.
شما ناشری بین المللی هستید و با انتشارات شمع و مه در خارج از کشور فعال بودهاید. همچنین فضاهای خارج از کشور را رصد کردهاید. به نظرتان ایجاد فضای مناسب برای کتابخوانی تا چه اندازه میتواند منجر به مصرف کتاب شود؟
اگر منصفانه بگویم این مکان یکی از برترین سازههای خاص کتاب خوانی در جهان خواهد بود که کاربری کتابخانهای ندارد. شاید در دنیا کتاب خانههایی عظیم و شکیلتر یافت شود، ولی باغ کتاب این کاربری را ندارد. کاربری مرکب این سازه که آن را چیزی در بین نمایشگاه کتاب، کتابخانه و کتاب فروشی نگه داشته خود از جاذبههای آن خواهد بود که در دنیا یا شاید از دید اینجانب در بین حدوداً 20 کشوری که فضاهای فرهنگی آنها را دیدم متفاوت کرده است و قطعاً اگر برنامهریزی تخصصی بر روی آن انجام گیرد، فضای ادبی کشور را متاثر از خود خواهد کرد.
از نگاه شما در کشورهای خارجی که در بالا نگه داشتن سرانه? کتابخوانی موفق بودهاند، چه عاملهایی در این مسیر موفق بوده است؟
این موضوع کمی به فرهنگ آنان بر میگردد که کتاب جزئی لاینفک از زندگی آنان میباشد و این موضوع برای مردم ما تزریقی نیست و باید فرهنگ سازی شود. شاید دلیل مهم و یا به قولی متهم ردیف اول را باید آموزش و پرورش ایران بدانیم که هیچ گاه برنامهای در علاقهمندی یک کودک در بدو ورود به دنیای علم و ادب نمیکند. شاید استفاده از روشهای منسوخ شده آموزشی که در دنیای رنگارنگ دیجیتال برای کتاب نوعی دافعه درست کرده است.
فضایی مانند باغ کتاب که کتابخوانی را به یک امر تفریحی هم تبدیل میکند، تا چه اندازه میتواند در کتابخوان کردن عامه? مردم موثر باشد؟
ترکیب امور مهم زندگی و حتی سیاسی در قالب تفریح یکی از تکنیکهای مقبول کشورهای جهان اول دنیا میباشد. همانطور که در جایی دیگر عرض کردم جذب مردم به کتاب و کتاب خوانی در قالب امری تفریحی در فضایی زیبا و مدرن کاری مطمئناً موفق و موثر خواهد بود بخصوص برای قشر جوان.
آیا شما خودتان طرفدار فضای عبوس و سرد و خشک به عنوان محل عرضه? کتاب هستید یا فکر میکنید که فضاهای متنوع میتواند منجر به مصرف بیشتر کتاب بشود؟
هیچ عقل سلیمی این تصور را نخواهد داشت که بتوان در فضایی به اصطلاح پادگانی و خاکستری افراد را جذب فرهنگ کرد و باید این حرکت شهرداری تهران را در ساختن چنین بنایی مدرن و پر جاذبه تحسین کرد.
کتابفروشی های بزرگ تا چه اندازه ضرورت امروز است؟ آیا میتوان با در دسترس قرار دادن کتاب، علاقمندی زیادتر ایجاد کرد؟
چیزی که هنوز برای فضای باغ کتاب و تضمین موفقیت آن نمیتوان پیش بینی کرد بحث فروش کتاب هست و باید بهرهبردار به گونهای برنامه ریزی کند که برای تامین هزینههای سنگین نگهداری این مکان حسابی روی درآمد کتابفروشان و یا احتمالاً کسب اجاره غرفهها از ناشرین نداشته باشد.
کتابفروشی های بزرگ در کشورهایی که سفر و بازدید کردهاید، تا چه اندازه در فروش کتاب موفق بودهاند؟
واقعیت این هست که کتابفروشی های بزرگ یا به نوعی نسل جدید کتاب فروشیها که در ایران هم چند سالی هست به وجود آمدند بدون شک از دلایل رشد فضای کتاب خوانی در دنیا میباشند. البته از لحاظ تعداد نسبت به مساحت یک شهر ایران در شرایط خوبی نیست بخصوص در شهرهای کوچکتر. نمیتوان از تاثیر تاسیس شهر کتابها که باز هم ابتکار شهرداری تهران بوده چشم پوشی کرد یا ورود کتاب فروشیهای زنجیرهای و مدرن چند منظوره که نمونهای از آن را از کتاب فروشی نشر چشمه میتوان نام برد چشم پوشی کرد ولی تاکید میکنم باغ کتاب این کاربری را نمیتواند داشته باشد و نقش مکمل را بازی خواهد کرد.
به عنوان یک ناشر که فعالیت عمدهاش در خارج از کشور بوده است، راهکارتان بنابرتجربهای که دارید، چه راهکاری برای بالابردن مصرف کتاب دارید؟
فضای آزاد برای قلم زدن نویسندگان، جلسات نقد حرفهای و تخصصی، قهرمان سازی یا به گونهای دیگر سلبریتی سازی در فضای ادبیات، ارتباط نویسندگان داخلی و خارجی و فراهم کردن شرایط برای صدور ادبیات برای ایجاد انگیزه ملی در افراد صاحب قلم، حمایت دولت از صنعت نشر بدون دخالتهای بیمورد و تشویق مردم در رسانههای عمومی و برنامههایی مدون در مدارس میتواند به جلب توجه مردم به کتاب و کتاب خوانی منجر شود.
شما اقدام به معرفی تعدادی از نویسندگان معاصر ایرانی در خارج از کشور با ترجمه آثارشان کردهاید و در این میان جشنهایی هم برای معرفی و رونمایی آثارتان در کشورهای دیگر کردهاید. به نظرتان تا چه اندازه مصرف یک کتاب، با شناخت مخاطب از آن اثر و نویسندهاش بستگی دارد؟
یکی از اولین سئوال هایی که در زمان ارائه یک اثر از زبانی به زبان دیگر میشود میزان فروش آن اثر در زبان مادری هست و این موفقیت طبعاً به شناخت مخاطب از آن اثر و نویسندهاش بستگی دارد و باز این موضوع بر خواهد گشت به معرفی و توزیع درست یک اثر در داخل کشور که متاسفانه یکی از ضعفهای درمان نشده صنعت نشر کشور میباشد. و در انتها به نکتهای باید توجه کنیم که هر حرکتی که سرها را به سمت کتاب بچرخاند امری مقدس خواهد بود چرا که مرگ کتاب، مرگ فرهنگ یک کشور است.