رتبه 1 کشوری آرزویی سخت اما دست یافتنی
توسعه انسانها بیش از همه به آموزش و پرورش و تحولات برنامهای، روشی و کارکردی آن در تربیت انسانهایی بالنده و خود شکوفا وابسته است. توسعه همه جانبه و پایدار، جز با کمک مدارس کارآمد و تحولآفرین امکانپذیر نیست. مسئولین مجتمع علامهطباطبایی بر این باورند که دانشآموزان ثروت اصلی هر جامعه را تشکیل میدهند.
پس برای ارتقای سطح علمی این قشر عظیم در جامعه باید بیاندیشیم و بر اندیشههایمان صیقل بزنیم تا از کاروان قافله تمدن و فرهنگ عقب نمانیم و با پاسخگویی به نیازهای آنان از اساس و بنیان فرهنگ، استقلال، مکتب و هویت خویش نیز دفاع کرده و آموزش را با فرهنگ و ارزشهای مکتب در هم آمیخته و از الگوهای تغییرناپذیر اجتناب نماییم و از طرفی با جذب و هضم متغیرها در خود بر توانمندیهایمان بیفزاییم تا انسانسازی، تعهد، پیمان و اصلاح، معنی پیدا کرده و انسانی جدید برای جامعهای نوین فراهم آید.
در این مسیر معتقدیم، آموزش و پرورش در شکلِ فراگیر و رسمی آن، حتی برای چند ساعت آموزش رسمی روزانه در مدرسه، توانایی آن را دارد تا در توسعه علمی و عقلانی افراد یک جامعه موثر باشد و با جامِه عمل پوشاندن به کارکردهای عمده خود میتواند یکی از سهامداران اصلی تغییر و تحول فرهنگی و اجتماعی جامعه قلمداد شود. به همین جهت پرورش و آموزش دانشآموزانی توانمند همواره یکی از دغدغه های مدیران بوده و آنان در این راستا هیچگاه از ارائه بهترین کادر آموزشی و امکانات فرهنگی و ورزشی جهت رشد و ارتقاء سطح دانش آموزان دریغ ننمودهاند. گواه این ادعا نیز پرورش دانشآموزان خلاق و نخبهای است که هر ساله با به دست آوردن مدال های رنگارنگ در عرصه المپیادهای کشوری و بین المللی و کسب رتبه های برتر در دانشگاه های مطرح و سرشناس کشوری همواره دانش و سطح علمی خود را در معرض قضاوت جامعه علمی کشور قرار دادهاند. بر آن شدیم تا در این زمینه با «ایزدمهر احمدی نژاد» که در کنکور سراسری 1398 موفق به کسب رتبه اول در رشته تجربی گردیده و از جمله دانشآموزان موفق و نمونه مجتمع علامه طباطبایی – واحد کارگرشمالی میباشند گپ و گفتی درباره کنکور و رتبه ایشان در این ماراتن نفسگیر انجام دهیم. هرچند مجتمع علامه سرشار از نمونههایی مانند دانشآموز ایزدمهر است اما باشد تا تجربه این دانشآموز موفق سرمشق کسانی قرار گیرد که به آیندهای روشن میاندیشند.
نحوه مطالعه شما در آزمون سراسری و برای دروس مختلف چگونه بود؟
سال دهم و یازدهم سعی کردم فیزیک و ریاضی را جلوتر بخوانم که سال دوازدهم وقت کم نیاورم سال آخر چون آن دو درس را خوانده بودم بیشتر زیست خواندم در مورد شیمی هم سعی کردم مسائل این درس را در سال یازدهم ببندم تا سال آخر وقت داشته باشم بیشتر روی حفظیات درس زیست کار کنم. درس دین و زندگی را هم در ترم دوم سال دوازدهم بستم هر چند قبلاً آن را مرور کرده بودم و پیش زمینه داشتم اما کامل و با دقت نخوانده بودمش. در ادبیات هم هر روز بیشتر روی تست زدن کار میکردم. حفظیات این درس را هم در ترم دوم سال دوازدهم بستم. بیشتر کارهای عربی را در سال یازدهم انجام داده بودم زبان انگلیسی را هم در سال آخر در حد کتاب درسی خواندم چون سال قبلتر از کتابهای کمک آموزشی این درس استفاده کرده بودم.
پس برای کنکور یک برنامه بلند مدت داشتید؟
بله از تابستانی که به پایه دهم رفتم.
از همان موقع هدفگذاری کردید؟
راستش دو سال اول هدف گذاری خاصی نبود و خیلی به رتبه بالا فکر نمیکردم اما سال آخر بود که هدف خود را تعیین کردم.
فکر میکردی چه رتبهای بیاوری؟
اظهار نظر در این مورد کمی سخت است چون من تمام رقیبانم را نمی شناسم.
حدس خودت چه بود؟
حدسم این بود که رتبه ام زیر 50 شود.
تک رقمی چطور؟
نمی دانم.
انتظار خانواده چه بود؟
هرچند چیزی نمی گفتند اما فکر میکنم انتظارشان از من بالا بود.
خیلی از دانش آموزان از اذیت شدن خود در سال آخر می نالند اما جالب است که شما چنین احساسی ندارید!
بله . چون من تمهیدات خودم را از سال یازدهم چیده بودم و با یک برنامه ریزی دقیق موفق شدم موانع را از سر راه بردارم از این رو اضطراب و دلهره نداشتم.
روزی چند ساعت درس میخواندی؟
آن روزهایی که مدرسه نمیرفتم از 8 صبح تا 12 شب. بین این اوقات یکی دو ساعتی را هم استراحت میکردم.
روزهای عادی چطور؟
روز هایی که مدرسه میرفتم درس خواندن را از ساعت 4 یا 4:30 شروع میکردم و تا ساعت 12 شب ادامه میدادم.
و این نظم پیوسته بود؟
بله. اصرار زیادی داشتم که این نظم از روز اول تا روز آخر یک روال داشته باشد.
در این بین خسته نمی شدی؟
اواخر سال آخر یک کم حوصلهام سر میرفت که با کمی استراحت بهتر می شدم.
درسهای مورد علاقهات کدامند؟
در عمومیها درس عربی و در اختصاصیها فیزیک را خیلی دوست دارم.
جزو معدود دانشآموزانی هستی که عربی درس مورد علاقهاش است!
می خندد....... بله!
چطور به عربی علاقهمند شدی؟
از نظر من عربی نسبت به دروس دیگر قاعدهمندتر است و اگر کسی وقت بگذارد میتواند درصد بالایی از این درس را در کنکور تضمین کند. ولی در دیگر دروس عمومی شانس هم دخیل است.
پس عربی را به خاطر درصد بالایی که ممکن بود در کنکور بزنی خیلی دوست داشتی!
بله. اصلاً من با عربی شروع کردم.
عربی را چند درصد زدی؟
تنها یک غلط داشتم.
هفته آخر کنکور چه حال و هوایی داشتی؟
روز آخر فقط مقداری قسمت واژه نامه ادبیات مانده بود که انجامش دادم.
پس تا لحظه آخر مشغول خواندن بودی؟
بالاخره چند تا مبحث مانده بود که باید تکلیفشان را روشن میکردم.
یعنی روز آخر هیچ استراحتی نکردی؟
روز آخر ساعت یازده و نیم شب خوابیدم. بر این باور بودم وقتی تا آخرین فرصت خواندن را ادامه بدهم مطالب در حافظه کوتاه مدتم بهتر می ماند.
روز کنکور چه ساعتی بیدار شدی؟
اگر بخواهم دقیق بگویم ساعت5.50 دقیقه صبح.
در آن روز استرس نداشتی؟
خودم هم تعجب میکردم چون انتظار استرس بیشتری داشتم اما کاملاً راحت و ریلکس بودم. حداقل تا زمانی که امتحانات اختصاصی تمام شد همین حالت را داشتم.
وقت کم آوردی؟
در اختصاصی ها اضافه هم آوردم ولی نه در عمومی ها وقت کم نیاوردم. همه تست ها را زدم اما دلم می خواست با خیال راحت تر جواب هایم را مرورکنم که نشد.
در آزمون های مدرسه به زود آمدن از سر جلسه مشهور بودی روز کنکور هم همینطور بود؟
تا آنجا که به یاد دارم تنها یک بار در مدرسه اینطوری شد اما در کنکور هیچ عجله ای نداشتم و راحت سر جایم نشسته بودم.
گفتی تو اختصاصی ها وقت اضافه آوردی در این وقت اضافه چه کردی؟
محاسباتم را مرور کردم که اتفاقاً یک خطا پیدا کردم که درستش کردم.
گفته میشود یک معلم مثلاً درس ریاضی هم اگر بخواهد روزی کنکور دهد خیلی برایش سخت است که ریاضی را 100درصد بزند اما شما وقت اضافه آوردید!
وقت اضافه آوردن از نظر من کار خارق لعادهای نیست برای همین برای سوال شما جواب خاصی ندارم.
محاسباتت بیشتر ذهنی بود؟
بله. محاسبات خیلی از سئوالات را ذهنی انجام دادم.
قبلاً در زمینه محاسبات ذهنی کار کرده بودی؟
از زمان دبستان این مهارت در من قوی بود.
ژن خوب داری؟
می خندد. نظری ندارم.
واقعیت این است که محاسبات کار ساده ای نیست. خیلیها به عنوان یک معلم نمیتوانند ریاضی یا فیزیک را در کنکور 100 درصد بزنند. از این رو وقت اضافه آوردن در محاسبات کنکوری خیلی موضوع طبیعی نیست.
خودت فکر می کنی چقدر این موضوع ژنتیک است و چقدر به مهارت هایی برمیگردد که در دوران تحصیل کسب کردهای؟
من اینطور فکر می کنم که هنوز ثابت نشده چقدر دارا بودن هوش ژنتیکی است و چقدر این موضوع به مقدار کاری که از مغز کشیده می شود بستگی دارد. من هم نمی دانم.
چه چیزی را ذهنی حساب کردی و با چه تکنیکی؟
زمانی که فرمول را میخواستم جایگزین کنم فرمول را نمینوشتم و فقط اعداد را ضرب و تقسیم میکردم.
دانشآموزان هم سن شما آرزوهایی دارند که وقتی بزرگ شدند شاید آن آرزوها را فراموش کنند. به عنوان کسی که رتبه یک کنکور هستی رویاهایت برای آینده چیست؟
به باور من بخش بزرگی از این رویاها منوط به تحقق یافتن رتبه مورد نظرم در کنکور بود که شد اما نمیدانم تا آن زمان چه چیزی و چه رویایی قرار است اتفاق بیفتد.
دوست داری در دانشگاه چه رشتهای بخوانی و بعد از اتمام دانشگاه چه خواهی کرد؟
خیلی دوست دارم رشته پزشکی دانشگاه تهران را بخوانم. اما در حال حاضر برای بعد از دانشگاه نظر خاصی ندارم.
تخصص خاصی مورد نظرت هست؟
در رابطه با تخصص بیشتر به چشم و رادیولوژی گرایش دارم.
پدر چه شغلی دارند؟
ایشان جراح و فوق تخصص قفسه سینه هستند.
آیا تاثیر شغل ایشان است که شما را به سمت پزشکی سوق داده است؟
در فضایی که دانشآموزان کشور در آن سیر میکنند این فضا بیشتر دانش آموزان رشته تجربی را به سمت پزشکی سوق میدهد. شاید پدرم هم دوست داشتند که من پزشکی بخوانم اما برای اینکه انتخاب من را مدیریت نکنند هیچگاه این علاقه را به صورت علنی به من نگفتند.
در صحبت هایت از علاقه به فیزیک و ریاضی گفتی اما هواداران رشته پزشکی بیشتر درس زیستشناسی را میپسندند؟
خب آن زیست شناسی که ما در دبیرستان و کنکور می خوانیم خیلی با آن چه که در دانشگاه تدریس می شود متفاوت است. اما من نگفتم که زیست را دوست ندارم تنها گفتم ریاضی و فیزیک را بیشتر دوست دارم.
پس چرا رشتهای را انتخاب نمیکنی که این دو درس در آن حضور پررنگتری دارند؟
تعداد زیادی از هم کلاسیهای من در رشته تجربی عاشقانه ریاضی و فیزیک را دوست دارند اما دنبال این بخش از علائق خود نمیروند چون آینده چندانی در آن نمیبینند.
شما در سال دهم جزو دارندگان شرایط برای حضور در کلاسهای المپیاد بودید چرا به این بحث ورود نکردید؟
تا آن جا که به یاد دارم من برای شیمی و ریاضی امتحان دادم. در مورد درس ریاضی نتیجهاش را به ما ندادند چون رشتهام نبود، شیمی را هم خودم نرفتم و ادامه ندادم. این که چرا به المپیاد ورود پیدا نکردم به این علت بود که بر این باور بودم ریسک المپیاد خیلی بالاست. به خود گفتم اگر نتوانم مدال طلا بگیرم عملاً وقت را از دست دادهام و من هم دوست نداشتم روی آیندهام ریسک کنم.
اوقاتی که درس نمیخواندی چه میکردی؟
روزهایی که امتحان میدادم بیشتر خود را آزاد میگذاشتم. البته کار خاصی هم نمیکردم و بیشتر فیلم میدیدم.
به ورزش و یا هنر علاقهای نداری؟
راستش را بخواهید از بچگی توجه خاصی به این دو مقوله نداشتم.
سرگرمی دوران بچگیات چه بود؟
راستش را بخواهید خیلی از دوران کودکیام خاطرهای یادم نمیآید. تقریبا از پنجم ابتدایی خاطرات در ذهنم هست که آن روزها نیز بیشتر پازل را برای سرگرمی کودکان انتخاب میکردند. این پررنگترین خاطره دوران کودکیام است.
جالب است فکر میکردم حافظه قوی داری؟
به حافظه چندان ربط ندارد. اگر به موضوعی علاقه نداشته باشم خود به خود از ذهنم حذف میشود.
گاهی برخی به دلیل زیاد درس خواندن دچار یاس و دلزدگی می شوند. آیا شما هم چنین تجربهای دارید و اگر بلی چه راهکاری برای آن انتخاب کردید؟
بله. برای من هم این دوران پیش آمده است تنها کاری که کردم به آن اهمیت ندادم تا خودش برطرف شود.
این وضعیت در انگیزههای شما هم تاثیر داشت؟
برای من درس خواندن بیشتر حکم وظیفه را دارد تا انگیزه. این وضعیت تا پایه یازدهم ادامه داشت و در سال آخر رتبه خوب و تک رقمی موجب تقویت انگیزهام شد.
گفته می شود احتمال آن که شما یکی از رتبههای برتر کنکور امسال باشید زیاد است. این احتمال چقدر در روحیه شما موثر بوده؟
زیاد خوشایند نیست چون موجب افزایش توقع اطرافیان از آدم می شود اما اگر از جنبه مثبت نگاه کنیم موجب تقویت روحیه ام شد و احساس کردم راه درستی را انتخاب کرده ام که موجب تقویت این دیدگاه در اطرافیان شده است.
در دبیرستان کارگر شمالی برای خودت رقیبی می دیدی؟
سال آخر اینقدر درگیر درس و زمانبندی بودم که وقتی برای مشاهده رقبا نداشتم.
چقدر از این که مجتمع علامه را برای درس خواندن انتخاب کردید راضی هستید؟
گاهی اوقات آدمی تصمیمی می گیرد و بعد از چندی که به عقب بر می گردد تا نگاه کند آن تصمیم یا فلان انتخاب درست بوده است یا نه! باید بگویم از این تصمیم که مدرسه علامه طباطبایی را برای ادامه تحصیلم انتخاب کرده ام راضی هستم.
سال آخر از کدام یک از درسهایت بیشتر لذت بردی؟
زیست، ادبیات و شیمی.
و ا ز بین این سه درس کدام را بیشتر از همه دوست داری؟
درس ادبیات و معلمش را خیلی دوست داشتم. یکی از دروسی که خیلی روی آن وقت گذاشتم ادبیات بود. واقعاً این درس را دوست دارم چون موجب انبساط فکر می شود.
مهمترین ویژگی شخصیت خود را چه می دانید؟
این که بعد از کسب موفقیت غرور به سراغ من نمیآید.
رابطهات با اینترنت چطور است؟
به اینترنت علاقه مندم اما گرایشی به شبکه های اجتماعی ندارم.
پدر و مادر چه نظری درباره درس خواندن شما دارند؟
آنها همیشه از من حمایت کرده اند اما انتخاب نحوه و شکل درس خواندن را به خودم واگذارکردهاند. فضای کنکور در خانه ما به رسمیت شناخته شده بود.
چه توصیهای برای دوستانی از پایه دهم تا دوازدهم داری؟
در پایههای دهم و یازدهم کاری که خودم کردم و به نظرم خوب میآید این است که کتاب هایی که کمتر حفظیات دارد را برای سال دوازدهم گذاشتم.
درسها را بیشتر کنکوری میخواندی یا تشریحی؟
بیشتر کنکوری میخواندم.
از خلاصه نویسی هم کمک گرفتی؟
بیشتر برای نکاتی که یادم می رفت.
تاثیر مشاورانت در زمان بندی درس خواندنت چطور بود؟
خیلی از نکاتی که مشاوران به من یادآوری کردند برایم مفید بود.
برایم همیشه سئوال بود که شما در برخی آزمون ها شرکت نمیکردید اما من با معلم هایت که صحبتکردم میگفتند شما همیشه درسها را خوانده بودی؟ چطور خودت را محک میزدی؟
در چند آزمونی که دادم غیر از دو مورد نفر اول بودم. به نظرم آمد که آزمون به انگیزههای من کمک زیادی نمیکند به همین دلیل با هماهنگی مشاوران مدرسه در آزمونها شرکت نمیکردم.
به نظرم مقایسه خودت با هم کلاسیهایت طوری است که انگار در یک کنکور کوچک قرار گرفتهای چطور برای شرکت در این رقابت انگیزه کمی داشتی؟
زمانی که من برای درس خواندن میگذاشتم خیلی زیاد بود. شاید وجود این فاصله بود که احساس نیاز برای شرکت در آزمون دبیرستان را در من کم رنگ میکرد.
دوستانت سر جلسه امتحان ازت تقلب نمی خواستند؟
سال دوازدهم خیر اما در پایههای دهم و یازدهم خودم به همکلاسیهایم کمک میکردم.
معدل امتحان نهایی پایه دوازدهم شما چند بود؟
تنها 25 صدم ریاضی و 25 صدم فیزیک را غلط داشتم بقیه دروس را 20 گرفتم.
شب های امتحان در مقایسه با سایر روزها فرقی برایت داشت؟
در پایه دهم و یازدهم نه زیاد اما در پایه دوازدهم خیلی برایم فرق داشت.
برای امتحان نهایی چکار کردی؟
حفظیات را بیشتر می خواندم و بقیه را هم بلد بودم.
بعد از کنکور دچار خلاء نشدی؟
نه. خودم را سرگرم میکنم. دوست ندارم چنین اتفاقی برایم بیفتند.
چنین روحیهای داری که دانش خودت را در اختیار دیگران قراردهی؟
بله. اگر فرصتش پیش بیاید با کمال میل این کار را انجام خواهم داد.
امتحان نهایی و کنکور را چطور مدیریت کردی؟
چون از اول برای کنکور میخواندم برای همین زیاد برایم امتحان نهایی آخر سال با سایر امتحانات فرق نمیکرد.
غیر از کتاب های درسی چه مطالعه دیگری داشتی؟
هر کتابی در هر درس که توسط هر انتشاراتی چاپ میشد من آن را خواندهام. سال دهم بیشتر تست میزدم. سال یازدهم و دوازدهم کتابهای آموزشی هم میخواندم.
تصمیم نداری بعد از کنکور کمی با ورزش کردن یا پرداختن به هنر تفریح کنی؟
چرا حتماً. یکی از اتفاقاتی که خواهد افتاد همین توجه به هنر و ورزش است که به آن خواهم پرداخت.
تا به حال کتاب غیر درسی خواندهای؟
همیشه از خواندن کتابهای غیردرسی حوصلهام سر رفته است.
اگر از دور به خودت نگاهکنی خودت را تک بُعدی می بینی یا چند بُعدی؟
(با خنده...) به نظرم تک بُعدی.
چرا نمی خواهی به مهارتهای غیر درسی بپردازی؟
امتحان کردم فعلاً در مورد من جواب نداده.
تشویقها و یا احتمالاً انتقادهای اطرافیانت چه تاثیری در انتخاب مسیری که برگزیدهای داشته است؟
اطرافیان که اصلاً از درس صحبت نمیکردند بیشتر صحبتهای من با آنها هنوز هم غیردرسی است.
خواهر یا برادر دیگری هم دارید؟
بله. یک خواهر دارم که پایه دهم است.
شیوه درس خواندن شما برای خواهرت هم الگوست؟
او خیلی از من بازیگوشتر است اما من هر کاری از دستم برآید برایش انجام خواهمداد.
رشتهاش ریاضی است یا تجربی؟
تجربی.
آیا پدر و مادر، خواهر را هم به خواندن رشته تجربی و پزشک شدن ترغیب میکنند؟
بله.
شکی در پشتکار شما نیست اما اگر از شما بخواهند یک ویژگی دیگر از خودت نام ببری چه میگویی؟
شاید در کسب رشد و موفقیت در این راه بتوانم از هوش نام ببرم. هر چند در این بین خانواده هم خیلی از من حمایت کردهاند.
اگر به عقب برگردی باز هم به علامه میآمدی؟
بله. من از مسیری که طی کردهام راضی هستم و اگر به عقب برگردم دوباره همین مسیر را انتخاب خواهم کرد.
برنامه مطالعاتی ویژه دانش آموزان که توسط مهندس جلال سلیمی مشاور برتر مدارس تدوین شده است در سایت میم قابل دسترس است.
برنامه مطالعاتی هفتگی متعادل ویژه رشته تجربی را دریافت کنید.
فراموشی اطلاعات و آموخته ها در تعطیلات طولانی مثل تابستان بیشتر رخ می دهد . این تعطیلات گاهی عملکرد ذهنی فرد در حیطه یادگیری را کاهش می دهد.