سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 863
بازدید دیروز : 155
کل بازدید : 690464
کل یادداشتها ها : 3812
خبر مایه


چرا و چگونه ذهن آگاهی را به کودکان آموزش دهیم؟

تمرین ذهن آگاهی می تواند به کودکان کمک کند تا تمرکز کردن، مدیریت استرس، تنظیم هیجانات و ایجاد نگرشی مثبت را یاد بگیرند. 

یکی از تاثیرات فوق العاده ذهن آگاهی بر روی دانش آموزان ، افزایش شفقت نسبت به خودشان و دیگران بوده است. آن ها یاد می گیرند به جای واکنش نشان دادن در شرایط مختلف، صبر کنند و سپس پاسخ دهند. آن ها درک بهتری از نحوه کار کردن مغز خود دارند و حس کنجکاوی آن ها افزایش می یابد و به افکار، هیجانات و احساسات بدن خود اهمیت می دهند.

 در ادامه نحوه آموزش این مهارت گفته می شود.
از اینجا http://tizland.ir/show/?id=4355 بخوانید.

  

چگونگی پیدایش زبان انگلیسی

وقتی در مورد زبان انگلیسی حرف میزنیم معمولا به آن به عنوان یک زبان واحد نگاه میکنیم اما گویش های مختلفی که در ده ها کشور مختلف دنیا رواج دارند چه وجه مشترکی با یکدیگر دارند. جواب این است که زبان انگلیسی نیز مانند بقیه زبانها در طول نسل ها تکامل پیدا کرده و در طول زمان تغییرات اساسی نموده است. 

 فیلم آموزشی چگونگی پیدایش زبان انگلیسی را از اینجا ببینید. 


  

چگونه یک کلاس تابستانه مناسب برای فرزندمان پیدا کنیم؟

بسیاری از خانواده‌ها در فصل تابستان فرزندشان را روانه کلاس‌های آموزشی می‌کنند که در طول سال تحصیل فرصت شرکت در آن را ندارند.

با این کار، هم بچه‌ها مهارت‌هایی را یاد می‌گیرند که شاید در مدرسه کم‌تر بدان‌ها پرداخته شود،‌ هم خودمانیم، تعارف که نداریم، پدر و مادرها باز وقتی برای نفس کشیدن با خیال راحت پیدا می‌کنند!‌ تازه از این‌که فرزندشان دائم بیشتر و بیشتر می‌آموزد لذت هم می‌برند. اما انتخاب کلاس خیلی مهم است.

بعضی‌ها فکر می‌کنند بالاخره کلاس کلاس است، شاید یکی به اندازه دیگری محتوا برای آموزش نداشته باشد،‌ اما بالاخره از هیچی که بهتر است!‌ نه، ‌نه واقعا هر کلاسی از کلاس نرفتن بهتر نیست. برخی کلاس‌ها به خصوص برای کودکان، اگر اصولی نباشند، اگر درست با بچه‌ها رفتار نکنند، تازه می‌تواند آسیب‌زننده هم باشند. پس خوب به انتخاب کلاس دقت کنید و سرسری از آن نگذرید.

جایگاهی برای تمرین مهارت‌های اجتماعی

امروزه کلاس‌های گوناگونی برای کودکان در سنین مختلف، در مراکز متنوع، از مهدهای کودک و خانه‌های فرهنگ گرفته تا کلینیک‌های روانشناسی و انواع مراکز با عنوان‌های متفاوت، برگزار می‌شود. صرف‌نظر از این که در هرکدام از این کلاس‌ها به بچه‌ها چه چیزهایی آموزش داده می‌شود، کلاس یک ویژگی بسیار مهم دارد: امکان برقراری ارتباط با سایر کودکان و ارتقای مهارت‌های اجتماعی.

مطالعات نشان می‌دهند که حتی کودکانی که تک‌فرزند هستند، با ورود به فضاهای اجتماعی مانند مهدکودک و کلاس‌های آموزشی، ‌می‌توانند مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی آینده خود را بیاموزند. بنابراین، شرکت در یک کلاس مناسب، قبل از هر چیز، فرصتی است برای خروج از فضای محدود خانواده، وارد اجتماع شدن، آشنا شدن با انواع تعامل‌ها و رفتارهای اجتماعی و آموختن مهارت‌هایی که شاید هیچ‌کجای دیگر نمی‌توانند به این شکل بیاموزند.

البته که مدرسه خود فضایی تعیین‌کننده، تاثیرگذار و مهم در این راستا است،‌ اما در‌عین‌حال به دلیل شرایطی که دارد،‌ مثلا نظم و مقررات از پیش تعیین‌شده، اهمیت تکلیف و نمره، محدودیت‌ کلاس‌ها و ... قدری با کلاس‌های آزادترِ مطلوب و متناسب با سلیقه بچه‌ها تفاوت دارد.

درهمین‌راستا، ‌برای انتخاب یک کلاس مناسب،‌ توجه به فضای آن به‌طور کلی،‌ اهمیت دارد. می‌توانید با مشاهده ببینید که چه‌قدر ارتباط کودکان در آن محیط با هم دوستانه است. چه‌قدر به ارتباطات اجتماعی کودکان توسط مربیان اهمیت داده می‌شود. نحوه برخورد خود مربیان باهم و با کودکان به‌چه‌صورت است،‌ چه‌قدر به کودک توجه می‌کنند، چه‌قدر دوستانه برخورد می‌کنند یا در مقابل، رفتاری پرخاشگرانه و یا سرزنشگر دارند.

بها دادن به خلاقیت و آزادی عمل

یکی از بحث‌های مهمی که درمورد آموزش کودکان باید مورد توجه قرار داد،‌ خلاقیت و آزادی‌عمل است. یکی از انتقادات مهم و اساسی به آموزش و پرورش،‌ محدود کردن خلاقیت کودکان و شکل دادن به نظام فکری آن‌ها در جهتی خاص است که شاید با ویژگی‌های فردی همه بچه‌ها سازگار نباشد و در نتیجه، باعث از‌دست‌دادن بخشی از توانمندی‌ها و بالفعل نشدن بسیاری از بالقوه‌های کودک شود.

شاید برای شما، پرواز یک شاپرک مزاحم،‌ یا خار داشتن یک بوته اصلا جالب نباشد، اما برای یک کودک مثل معجزه می‌ماند. شاید شما به مخلوط‌کن و اتفاقی که درون آن برای میوه‌ها می‌افتد عادت کرده‌باشید، یا این‌که وقتی آب روی قاشق می‌ریزد چه‌طور به اطراف می‌پاشد، اما کودک به آ‌ن‌ها به چشم پدیده‌ای متفاوت نگاه می‌کند که گاه باید بارها و بارها آن‌ها را تماشا کند تا درکی بهتر از آن‌ها داشته باشد و اطلاعات کافی در مورد هر‌کدام را به ذهن بسپارد.

زندگیِ پر از نه، نکن، دست‌نزن، برندار، ندو، ..... در واقع بستن درهای تجربه و یادگیریِ به‌روز کودک است. او به حدی از آزادی عمل برای رشد سالم نیاز دارد، البته تا حدی که امنیت خودش و دیگران به‌خطر نیافتد. اما له کردن یک شکلات، پرپر کردن یک گل، انداختن دانه دانه قندها توی یک لیوان آب، روشن‌کردن تک به تک چراغ‌های لوستر و هزاران مثال دیگر، چه خطری می‌تواند داشته باشد؟

درحالی‌که واکنش اغلب والدین به همین تجربه‌های ساده، پر از خط و مرز است. واقعیت این است که خیال‌پردازی و خلاقیت از ابزارهای حیاتی رشد کودکان است که باید بدان‌ها توجه داشت. کودک با خیال‌پردازی خود،‌ دنیای اطرافش را هر آن‌چه دوست دارد تصور می‌کند و با استفاده از خلاقیتش،‌ قوانین تازه را در دل محیط اطراف خود می‌آموزد: وقتی صندلی، کشتی می‌‌شود، عصا، اسب می‌شود، سبزیجات، موجودات فضایی می‌شوند و ... کودک با تمام وجود در حال تمرین آموخته‌های خود است. چندبار پیش‌آمده که ابزار بازی خیال‌پردازانه او را برهم بزنید و یا او را به این‌دلیل سرزنش و توبیخ کنید؟ اگر تکالیف مدرسه بودند و او مشغول تمرین بود، همین واکنش را می‌داشتید؟ یادتان نرود که بازی، ابزار یادگیری و تمرین او است.

از آن‌جا که کودکان معولا با ورود به مدرسه و روبرو شدن با قوانین خاص محیط آموزشی و نیز سیستم تدریس، نحوه آموختن خود را تغییر می‌دهند. مهم است که کلاس‌هایی را برای فرزندتان برگزینید که راه‌های یادگیری او را محدود نکنند و با قوانین ثابت و سختگیرانه، جلوی خلاقیت و آزادی عمل او را نگیرند. بسیاری از آموخته‌های اساسی کودکی، به واسطه بازی‌های آزادانه و بدون چارچوب آموخته می‌شوند و نباید این سیستم یادگیری را کلا از روند زندگی یک کودک حذف کرد.

تناسب با استعدادهای فردی

شما حتما علایق و آرزوهایی دارید. ممکن است عاشق پیانو باشید یا به مسابقات ورزشی بسیار علاقمند باشید. البته داشتن فرزندی که یک ارکستر را رهبری می‌کند یا فرزندی که در مسابقات المپیک جهانی شرکت می‌کند،‌ وسوسه‌انگیز است. اگرچه بارها این جمله را شنیده‌اید،‌ اما دست از چنین وسوسه‌هایی کشیدن آسان نیست.

از یاد نبرید که در هر زمینه‌ای، پیشرفت می‌تواند غرورآفرین باشد. بنابراین، قبل از تصمیم‌گیری، اجازه بدهید فرزندتان هم علایق خودش را محک بزند. او را مجبور به کاری نکنید. فرصت فراوانی برای یادگیری در پیش روی او است. به واکنش‌هایش حساس باشید. کارهایی که با کنجکاوی دنبال می‌کند و یا برایشان زمان بیشتری می‌گذارد، ‌می‌توانند نشانگر علایق او باشند.

زیاد نمی‌توان از کودکی در آن سن انتظار داشت که مثلا خودش اعلام کند عاشق کدام ساز است،‌ به چه ورزشی بیشتر علاقه دارد یا در رفتارهای اجتماعی یا ... جذابیت بیشتری می‌بیند. بلکه علاقه به رنگ‌ها، حافظه بصری خوب،‌ دقت زیاد به جزییات و نکات دیداری برای مثال، می‌توانند نشانه علاقه و توانمندی او در زمینه‌های هنری بصری، از نقاشی و عکاسی گرفته تا معماری و فیلم‌سازی باشد.

والدین،‌ بهترین افراد برای تشخیص علایق فرزند خود هستند، ‌به این شرط که در این زمینه دید بازی داشته باشند و چشمشان را روی واکنش‌های فرزند خود نبندند. البته از نظر متخصصین و تست‌های مربوطه هم برای درک بهتر علایق، توانمندی‌ها و نقاط ضعف فرزند خود می‌توانید کمک بگیرید.


  

کارهای روزانه چه اهمیتی در زندگی کودک دارد؟

ترس کودکان از چیزهایی که نمی‌شناسند و برای آنان در زمره ناشناخته‌ها قرار دارد، شامل هر چیزی می‌شود؛ از یک سبزی جدید و مشکوک گرفته تا یک تغییر عمده در زندگی‌شان. متاسفانه کودکان هر روزه با تغییراتی مواجه می‌شوند که اگر چه یک فرصتی برای رشد آنان است اما در همین حال برای آنان استرس‌زاست.

تعریف رشد کردن این است که بدن کودکان به طور دائم تغییر می‌کند. نوزادان و کودکان نوپا، پستانک‌ها، شیشه‌های شیر، شیر مادران، گهواره‌ها و جایگاه نوزاد بودن را رها می‌کنند.

معلمان و همکلاسی‌های جدید هر ساله می‌آیند و می‌روند. آن‌ها اطلاعات و مهارت‌های جدید را با سرعت حیرت‌انگیزی یاد می‌گیرند، از خواندن و عبور از خیابان گرفته تا فوتبال بازی کردن و راندن دوچرخه.

تعداد کمی از کودکان در خانه‌ای همیشگی در طول دوران کودکی خود زندگی می‌کنند، بیشتر آن‌ها به شهر جدید و محله و مدرسه جدید نقل‌مکان می‌کنند؛ و مقدار کمی از این تغییرات در کنترل کودک است.

کودکان نیز همانند بسیاری از ما تغییراتی را که در زندگی‌شان رخ می‌دهد، اگر برای آنان قابل‌انتظار و پیش‌بینی باشد و در برنامه کارهای روزانه آنان قرار داشته باشد، به بهترین شکل ممکن کنترل می‌کنند.

کارهای روزانه که در برنامه کودک قرار دارند و قابل پیش‌بینی هستند، منجر به احساس امنیت در کودکان می‌شود و حس تسلط بر اداره کردن زندگی‌شان را در آنان بیشتر می‌کند و به همین ترتیب آن‌ها می‌توانند از عهده تغییرهای بزرگ‌تری در زندگی برآیند: مانند تنها به مدرسه رفتن، پرداخت کردن پول خریدهایشان در مغازه یا رفتن به کمپ‌های شبانه.

تغییرها و رخدادهای غیرقابل‌پیش‌بینی (مادر مجبور به رفتن یک مسافرت غیرمنتظره کاری می‌شود، نقل‌مکان یک دوست صمیمی یا اتفاقات بزرگ‌تر همانند جدا شدن پدر و مادر یا فوت کردن مادر یا پدربزرگ) به‌مرور این احساس تسلط و امنیت را از بین می‌برد و منجر به احساس اضطراب و نگرانی در کودک می‌شود و کودک کمتر قادر به مقابله با فراز و نشیب‌های زندگی می‌شود.

البته مقدار زیادی از تغییرها اجتناب‌ناپذیرند؛ اما به همین دلیل است که ما یک سری کارهای روزانه قابل پیش‌بینی را به عنوان پایه و اساس زندگی به کودکان پیشنهاد می‌دهیم؛ تا آن‌ها در موقعیت‌هایی رشد کنند که هنگام رخ دادن تغییرات بزرگ بتوانند آن‌ها را کنترل کنند.

در حالی که کمک کردن به کودکان برای اینکه احساس امنیت کنند و آماده کردن آنان برای مواجهه با چالش‌های جدید و داشتن وظایف گسترده‌تر، دلیل‌های کافی خواهد بود تا دستورالعمل و جدول‌های برنامه‌ریزی برای کارهای روزانه را به آنان پیشنهاد دهیم. کارهای روزانه و ساختارها به کودکان آموزش می‌دهد که چگونه خودشان و پیرامونشان را سودمندانه کنترل کنند.

کودکانی که در خانه‌های بی‌نظم با وسایل نامرتب زندگی می‌کنند، هرگز نمی‌آموزند که اگر همه چیز کمی با برنامه‌ریزی باشد زندگی آسان‌تر خواهد بود. در خانه‌هایی که هیچ زمان‌بندی یا مکان خاصی برای نوشتن تکالیف وجود ندارد، کودکان هرگز نمی‌آموزند که چگونه برای انجام دادن یک کار ناخوشایند بنشینند. کودکانی که در ابتدایی‌ترین مراحل مراقبت از خود در کارهای روزانه پیشرفت نمی‌کنند (مانند نظافت مواد غذایی) به احتمال زیاد برای آنان سخت خواهد بود تا در زمان جوانی از خود مراقبت کنند. جدول‌های برنامه‌ریزی کارهای روزانه به ما اجازه می‌دهد تا عادت‌های سودمند را باطنی و درونی سازی کنیم.

آیا ساختارها و دستورالعمل‌های زیاد احساس خودجوش انجام دادن کارها و خلاقیت ما را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد و کاهش نمی‌دهد؟

البته که این‌طور است اگر بدون حساسیت تحمیل شود. زمان‌هایی وجود دارد که قوانین لازم است شکسته شوند مانند دیر به رخت خواب رفتن برای دیدن کسوف، یا نشستن ظرف غذا برای بازی جدول کلمات؛ اما حتی خلاق‌ترین هنرمندان هم با استادی در انجمن‌ها در گذشته شروع کردند و اوج بیان خود را در حرفه و شغلشان در محدوده قوانین خاصی پیدا کردند.

هیچ دلیلی ندارد که ساختارها و قوانین آزاردهنده باشند. به آن‌ها به عنوان دوستی نگاه کنید که تعدادی از کارهای روزانه را برای انجام دادن در طول روز پیشنهاد می‌دهند و زندگی را راحت‌تر و دل‌چسب‌تر می‌کنند. با جدول مشخص کارهای روزانه، نه تنها کودکانتان در امنیت خواند بود؛ بلکه توانایی این را پیدا می‌کنند که دستورالعمل‌ها را در زندگی‌شان درونی سازی کنند.

آیا این به این معناست که خردسالان باید از جدول کارهای روزانه در زودترین زمان ممکن استفاده کنند؟

نه! این کودکان هستند که به ما میگویند چه نیازی دارند؛ در هنگام نوزادی، زمانی که آن‌ها گرسنه‌اند ما به آن‌ها غذا می‌دهیم، زمانی هم نیاز است پوشک آن‌ها را عوض می‌کنیم. با گذشت زمان هنگامی که کمی بزرگ‌تر شدند، آن‌ها نخستین قدم از کارای روزانه را یاد می‌گیرند: ما شب‌ها می‌خوابیم؛ اما مجبور کردن کودک نوپا به اینکه با برنامه کارهای روزانه ما تطابق پیدا کند، واکنش درستی به نیازهای او نیست. کودک هنوز توانایی ندارد خود را با شما وفق دهد. اگر نیازهای او دیده نشود، او جهان را مکانی می‌بیند که نیازهایش در آن دیده نمی‌شود پس نمایش‌ها و حرکاتش را دوباره مرتب می‌کند و تغییر می‌دهد تا برای دیده شدنشان تلاش کند. هر چه خردسالان بزرگ‌تر می‌شود، کارهای روزانه مخصوص به خود را خواهد داشت و زمان‌بندی مناسب برای انواع گوناگون کارهایش انتخاب خواهد کرد. بیشتر خردسالان یک الگوی متوسط و قابل پیش‌بینی انتخاب می‌کنند. ما می‌توانیم با برنامه‌ریزی کردن کارهای روزانه خود حول نیازهای خردسالان، به آن‌ها کمک کنیم. برای نمونه مطمئن شویم هنگامی که ساعت خواب اوست و او در خواب است، همه چیز مرتب باشد. اکثر اوقات ما می‌توانیم به کارهای روزانه و طبیعی او راجع به غذا خوردن و خوابیدن با افزایش دادن روال عادی انجام کارهای روزانه پاسخ بدهیم در صورتی که هم برای او و هم برای خانواده موثر واقع شود.

7 نتیجه استفاده از جدول کارهای روزانه همراه فرزندتان

1. کارهای روزانه قدرت ستیز و کشمکش را بر سر انجام کارها برطرف می‌کند

کارهای روزانه قدرت ستیز و کشش را برطرف می‌کند زیرا شما بر کودکتان ریاست نمی‌کنید. این فعالیت‌ها (مسواک زدن دندان‌ها، خواب کوتاه عصرگاهی، خاموش کردن تلویزیون در زمان شام) کارهایی است که ما در یک زمان مشخصی از روز انجام می‌دهیم. دیگر والدین به فرد بدی که مرتب گوشزد می‌کند و نق میزند تبدیل نمی‌شوند.

2. کارهای روزانه در مشارکت کردن به کودک کمک می‌کند

 

 

کارهای روزانه در مشارکت کردن و همکاری کردن از راه کاهش استرس و اضطراب به کودکان کمک می‌کند. همه ما میدانیم چه کاری باید انجام دهیم و هیچ‌کس تحت فشار قرار نمی‌گیرد و پدر و مادر نیز مستبد به نظر نمی‌رسند.

3. کارهای روزانه به کودکان کمک می‌کند تا یاد بگیرند مسئولیت فعالیت‌های خودشان را بر عهده بگیرند

کودکان یاد می‌گیرند دندان‌هایشان را مسواک کنند، کوله‌پشتی خودشان را ببندند و دیگر کارهای شخصی خود را بدون تذکرهای همیشگی انجام دهند. کودکان دوست دارند مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرند، این حس ریاست و شایستگی آن‌ها را افزایش می‌دهد. کودکانی که بیشتر احساس استقلال می‌کنند و مسئولیت خود را می‌پذیرند، کمتر نیاز به سرکشی و طغیان و مخالفت و مقابله می‌کنند.

4. کودکان مفهوم چشم‌به‌راه بودن و انتظار کشیدن را برای چیزها و کارهایی که از آن‌ها لذت می‌برند، یاد می‌گیرند

شاید کودک شما بخواهد اکنون به زمین‌بازی برود اما باید یاد بگیرد ما همیشه بعدازظهرها به زمین‌بازی می‌رویم؛ پس او می‌تواند منتظر بعدازظهر بماند.

5. کارهای روزانه منظم به کودکان کمک می‌کند یک برنامه زمان‌بندی‌شده را داشته باشند

کارهای روزمره منظم به کودکان کمک می‌کند یک برنامه زمان‌بندی‌شده را بگذرانند بنابراین آن‌ها شب‌ها راحت‌تر به خواب می‌روند.

6. کارهای روزانه کمک می‌کند پدر و مادر لحظه‌های ارتباطی گران‌بهایی را بسازند

همه ما میدانیم برای ارتباط برقرار کردن با کودکمان هر روزه چه چیزی نیاز داریم؛ اما زمانی که تمرکز ما بر این است که کودکمان را بر اساس برنامه خواب‌اش به رختخواب بفرستیم، فرصت‌های ارتباط برقرار کردن با او را از دست می‌دهیم. اگر ما ارتباط کوچکی در کارهای روزانه آن‌ها قرار دهیم، این ارتباط برای آن‌ها به یک عادت روزانه تبدیل می‌شود. تلاش کنید هر صبح هنگامی که هر یک از کودکانتان را می‌بینید، او را در آغوش بکشید تا برای او به یک عادت تبدیل شود.

بیان  احساسات روند کار کردن شما را کند می‌کند و شما و فرزندتان را با یکدیگر پیوند می‌دهد. اگر این کار را فقط به عنوان یک بخش از کار روزانه همیشگی انجام دهید، موجب آسایش خاطر و به خوبی ارتباط گرفتن و همکاری می‌شود.

7. کارهای روزانه به پدرها و مادرها کمک می‌کند در انتظارات خود از فرزندان پایدار می‌مانند

اگر بر سر همه چیز دعوا باشد، پدر و مادرها دیگر بر روی «بایدها» پافشاری نمی‌کنند و کودکان را رها می‌کنند: تلویزیون بیشتر، چشم‌پوشی از مسواک زدن دندان‌ها برای امشب و... با یک برنامه از کارهای روزانه، بیشتر احتمال دارد پدر و مادرها به بایدهای سلامتی هر عضو خانواده پافشاری کنند. در نتیجه: یک خانواده با عادت‌های روزانه سالم که همه چیز به راحتی و روانی پیش می‌رود.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ