سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 1545
کل بازدید : 691158
کل یادداشتها ها : 3812
خبر مایه


چرا اغلب دانش آموزان موفق علاقه ای به مدرسه ندارند؟

برخی از مردم فکر می کنند که علاقه، رمز موفقیت است. علاقه می تواند چالش های لذت بخشی را به وجود آورد. می تواند صبر و شکیبایی را ، که برای هر پیشرفتی ضروری است در فرد ایجاد کند. با این همه مثال های نقضی وجود دارد که نشان می دهد علاقه لازمه ضروری موفقیت نیست. یکی از این موارد موفقیت در تحصیلات عالی است. ممکن است تصور کنید که دانش آموزان موفق باید نسبت به تحصیل علاقه مند باشند و این عامل حداقل تا حدودی باید تعیین کند که چرا برخی از دانش آموزان موفق می شوند و برخی دیگر نه. اما این تصور درستی نیست. پژوهش ها دراین زمینه نشان می دهد که در واقع هیچ ارتباطی بین تحصیلات موفق یک دانشجو در دانشگاه و توجه او به درس در دوران مدرسه وجود ندارد. لازم نیست یک دانش آموز برای اینکه در دانشگاه دانشجوی موفقی باشد در مدرسه هم به درس علاقه نشان داده باشد.

 نتایج این بررسی ها حاصل تحلیل داده های بین المللی وسیعی است که اصطلاحا «برنامه ارزیابی دانش آموزان بین المللی» (PISA) نامیده می شود. سازمان گسترش و همکاری های اقتصادی (OECD) این اطلاعات را هر سه سال یکبار منتشر می کند. نکته مهمی که نگاه پژوهشگران را به خود جلب می کند این است که دانش آموزان در سراسر دنیا نگاه متفاوتی در خصوص دوران تحصیل خود دارند. در ارزیابی ای که PISA در سال 2015 به عمل آورده، 72 دو کشور با اقتصادهای متفاوت شرکت کرده اند. آزمون های روخوانی، ریاضیات و علوم به همراه پرسشنامه هایی درباره گرایش ها، عقاید، عادت های یادگیری و علاقه مندی، از گروه های نمونه هر کشوری در سطح بچه های 15 سال در سراسر دنیا به عمل آمد. در نظرسنجی های قبل چهار گزینه ساده میزان گرایش دانش آموزان به مدرسه را اندازه گیری می کرد:

الف- مدرسه تاثیر کمی در آمادگی من برای ورود به زندگی دارد

ب- مدرسه وقتم را تلف می کند

ج- مدرسه به من کمک می کند که تا در تصمیم گیری ها اعتماد به نفس داشته باشم.

د- مدرسه به من چیزهایی یاد می دهد که در شغل آینده ام به درد می خورد.

نتیجه ای که در نظر سنجی به دست آمد این بود که تقریبا هیچ رابطه مستقیمی میان موفقیت های دانشگاهی یک دانشجو و علاقه مندی او به درس در دوران مدرسه وجود ندارد. این خلاف انتظار ما بود. این نتیجه از آمارهایی که در سال 2003، 2009 و 2012 منتشر شده بود نیز به دست آمد. این بررسی بدون توجه به زمینه اجتماعی- اقتصادی دانش آموز صورت گرفته و جنسیت هیچ تاثیری در این یافته ها نداشته است. این نتایج در کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته یکسان بوده است.

در میان 62 کشور تنها در حدود 2 درصد از دانش آموزانی که عملکرد ریاضیاتی خوبی از خودشان در مطالعه PISA نشان داده اند در دوران مدرسه توجهی به درس داشته اند. این یعنی در اغلب کشورها، دانش آموزانی که در دوران دانشگاه موفق هستند در دوران مدرسه نتایج خوبی بدست نمی آوردند. به طور مشابه دانش آموزانی که عملکرد بدی در دوران دانشگاه دارند ضرورتا دوران مدرسه بدی نداشته اند. به عبارت دیگر هیچ ارتباطی میان این دو مقطع تحصیلی وجود ندارد. این موضوع یک سوال جالب در خصوص انگیزه را به ذهن متبادر می کند. اگر هیچ رابطه واقعی میان موفقیت های دانشگاهی و توجه به درس در دوران مدرسه وجود ندارد، آنوقت چه انگیزه ای باعث می شود که دانش آموزان نخبه در تحصیلات دانشگاهی موفق شوند؟ این انگیزه هر چه باشد مطمئنا داشتن علاقه زیاد به مدرسه نیست.

پاسخ این است که این انگیزه در درون فرد وجود دارد. نتایج پژوهش دیگری که مبتنی بر داده های PISA است می گوید که آنچه دانشجویان موفق را از دانشجویان ناموفق جدا می کند خودباوری دانش آموزان در خصوص نقاط قوت و ضعف شان است. متغیر های روانشناختی فردی نظیر خودکارآمدی، اضطراب و لذت بردن از یادگیری به خودی خود 15 تا 25 درصد تغییرات را درباره اختلاف در سطح موفقیت های دانشگاهی دانشجویان را توضیح می دهد. اگر نتایج این دو پژوهش را با هم در نظر بگیریم به این نتیجه می رسیم که خودباوری دانشجو به توانایی های حل مسئله خودشان بسیار مهمتر از چیزهایی است که از مدرسه یاد گرفته است.

این یک مشکل اساسی است. توجه دانش آموزان با مدرسه به دلایل متعددی باید جدی تلقی شود. اگر دانش آموزان نتوانند فواید مستقیم درس خواندن را درک کنند، اگر آنها فکر کنند که مدرسه نتوانسته است انتظارات آنها را برآورده کند و اگر آنها فکر کنند که مهارت های دانشگاهی جایی بیرون از مدرسه تعلیم داده می شود، ممکن است که این موضوع در آینده بر نگاه آنها در مورد نهادهای رسمی دیگر نیز تاثیر بگذارد. علاوه بر این برخی از مردم نگاه بدبینانه ای به سازمان های رسمی دارند، نگاهی که ریشه در تجربیات مدرسه در طول سالهای شکل گیری شخصیت شان دارد. سازمان های رسمی زندگی شهروندی را شکل می دهند. آنها احتیاج دارند که مورد حمایت قرار بگیرند، بهبود بیابند و تقویت شوند نه اینکه به یکباره دورانداخته شوند. بنابراین دانش آموزان باید فکر کنند که در مدرسه در حال سرمایه گذاری هستند نه اینکه مدرسه رفتن را اتلاف وقت بدانند.

چه کار باید کرد؟ مسئولیت والدین در تصمیم گیری درخصوص مدرسه رفتن بچه ها نیاز به آگاهی بیشتر دارد آگاهی دراین مورد که تجربیات مدرسه تا چه حد می تواند تاثیرات طولانی مدت روی گرایش و باورهای دانش آموزان داشته باشد. باید در بکار گیری فعالیت های که از طریق مشابه سازی شرایط پس از تحصیل بچه را آموزش می دهند تاکید بیشتری کرد. چه دانش آموزان بتوانند ربطی میان شرایط اکنون و آینده خود برقرار بکنند یا نه این موضوع نتایج اساسی برای جامعه در بر خواهد داشت.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ